💠ادامه 👇
❕مروان بن حَكم می گوید :
" زبير به قصد مدينه فرار كرد تا به بيابان سِباع رسيد. احنف، صدايش را بلند كرد و گفت: با زبير، چه كنم؟ او دو گروه از مسلمانان را به جان هم انداخت تا اين كه برخى، برخى ديگر را كشتند و اينك مىخواهد به خانوادهاش بپيوندد. ابن جرموز، اين سخن را شنيد و به دنبال زبير افتاد و مردى از قبيله مُجاشع نيز در پى او رفت تا اين كه اين دو تن به او رسيدند. زبير، چون آن دو را ديد، آنان را [از كشتن خويش] برحذر داشت. آن دو گفتند: اى حوارى پيامبر خدا! تو در امان مايى و كسى به تو دست نمىيابد. ابن جرموز، او را همراهى مىكرد. در همين حال كه او را همراهى مىكرد و عقب مىكشيد و زبير از او جدا مىشد، گفت: اى ابو عبد اللّه! زرهت را درآور و آن را روى اسبت بگذار كه برايت سنگينى مىكند و خستهات مىسازد. زبير، آن را از تن، بيرون آورد و عمرو بن جرموز برمىگشت و [به عمد] عقب مىماند. زبير او را صدا مىزد كه خود را به وى برساند. عمرو، اسبش را مىتازانْد سپس، خود را به او نزديك مىكرد، تا آنكه زبير از او آسودهخاطر شد و عقب ماندن عمرو بر او غريب نمىنمود. ناگاه عمرو، حمله كرد و از پشت، چنان نيزهاى ميان شانههاى زبير زد كه پيكان آن از سينه او بيرون آمد و از اسب، فرو افتاد. عمرو، سر زبير را بريد و نزد احنف آورد و او نيز آن را نزد امير مؤمنان فرستاد. ( على عليه السلام ) چون سر بريده زبير و شمشير او را ديد، فرمود: «آن شمشير را به من بدهيد». دادند. آن را در دست چرخانْد و فرمود:
👈 «اين، شمشيرى است كه با آن مدّتهاى طولانى در حضور پيامبر خدا جنگ كرد امّا سرانجام، هلاكت و مرگى نكوهيده به او رسيد». سپسبه سر زبير نگريستو فرمود: «تو افتخار همنشينى و خويشاوندى با پيامبر خدا را
داشتى؛ ولى شيطان، درون دماغت رفت و تو را به چنين روزى افكند».👉
" فَلَمّا رَأى رَأسَ الزُّبَيرِ وسَيفَهُ قالَ: ناوِلِني السَّيفَ، فَناوَلَهُ، فَهَزَّهُ وقالَ: سَيفٌ طالَما قاتَلَ بِهِ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، ولكِنَّ الحينَ ومَصارِعَ السّوءِ!
ثُمَّ تَفَرَّسَ في وَجهِ الزُّبَيرِ وقالَ: لَقَد كانَ لَكَ بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله صُحبَةٌ ومِنهُ قَرابَةٌ، ولكِنَّ الشَّيطانَ دَخَلَ مِنخَرَيكَ، فَأَورَدَك هذَا المَورِدَ! "
📚الجمل: ص 390 و 387 ؛ الطبقات الكبرى: ج 3 ص 111 و راجع تاريخ الطبرىص: ج 4 ص 498 و 534 و أنساب الأشراف: ج 3 ص 49 54 ومروج الذهب: ج 2 ص 372 والكامل في التاريخ: ج 2 ص 338.
❕بر اساس سایر روایات اهلسنت هم شکی در جهنمی بودن زبیر نمی باشد .
👌طبق روایات اهلسنت ، دشمن اهلبیت و علی علیهم السلام ، از بدترین مخلوقات بوده که دوزخ جایگاه اوست .
پیامبر گرامی فرمود ؛
« هر کس بغض و دشمنی اهل بیت را داشته باشد خداوند او را وارد آتش جهنم می کند »
📚مستدرک علی الصحیحین ، حاکم نیشابوری ، ج 3 ص 150
👌و فرمود ؛
« اگر كسى همواره به نماز و روزه بپردازد ولى كينه اهل بيت محمد را به دل بگيرد، و خدا را با اين حال ملاقات نمايد، به دوزخ مى رود»
📚مستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ص 148
👌و فرمود ؛
« كسى كه كينه ما اهل بيت را در دل داشته باشد، خداى تعالى در روز رستاخيز او را يهودى محشور مى كند هر چند هم روزه بگيرد و نماز بگزارد»
📚مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، هیثمی ، ج9 ص172
❕یا از علی ع نقل می کنند که فرمود ؛
« سوگند به خدایی که دانه را شکافت و مردمان را آفرید پیامبر چنین فرمود که مرا جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمن نمی دارد» " «أَنْ لَا يُحِبَّنِي إِلَّا مُؤْمِنٌ، وَ لَا يُبْغِضَنِي إِلَّا مُنَافِقٌ». "
📚صحیح مسلم ج 1 ص 86 _ فتح الباری ج 7 ص 58
❕با توجه به این روایات ، تکلیف کسانی چون عایشه و طلحه و زبیر و معاویه که جنگ های جمل و صفین را بر علیه علی علیه السلام ترتیب دادند روشن می شود ❗️
👌عایشه و طلحه و زبیر و معاویه و ... موظف بودند که تحت حکومت امیر مسلمین و حاکم جامعه اسلامی یعنی علی ع باقی بمانند و بر او خروج نکنند ، چنان که مطابق نقل اهلسنت ، پیامبر گرامی فرمود ؛
«مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
«هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. »
📚صحیح بخاری ج 11 ص 9 _ صحیح مسلم ج 3 ص 1477
👌بنابراین کسانی که بر علی علیه السلام خروج کردند و جنگ جمل و صفین را به راه انداختند ، مطابق این روایت اهلسنت ، به مرگ جاهلی مرده اند ، و مرگ جاهلی نیز مرگ کفر و شرک و نفاق است .
🔰
@p_eteghadi 🔰