من با مامان بابام چند وقت پیش رفتیم حرم
پارکینگ بودیم که بریم بالا داخل حرم
یه خانومی اومد
انقد وضع حجابش خراب بود
که گفتم عمرا نمیذارن این رد شه از گیت
دیدم خادمه یه نگاه انداخت هیچی نگفت
این خانومم رفت امانات چادر گرفت
الکی انداخت رو سرش و با همون حجاب داغون رفت...