گفت و شنود شهردار اینا و شهردار اونا شهردار اینا به شهردار اونا: تو چطور اینقدر بی سر و صدا و تبلیغات ماشین آلات سرحال میگیری و میاری؟ شهردار اونا به اینا : بالاخره گفتن به عمل کار بر آید 😊 شهردار اینا به شهردار اونا : ای شیطون نکنه تو هم ماشین آلات رو گرفتی و میخوای مثل خودم به دوست و رفیق هات با بز خری اجاره بدی ؟ شهردار اونا به شهردار اینا : نه ما دنبال زدن جیب مردم نبودیم و نیستیم رفیق دلال هم نداریم شهردار اینا به شهردار اونا : البته ما هم با برنامه ریزی بلند مدت موفق شدیم چند تا پرچم به در و دیوار نصب کنیم در چشم انداز برنامه هامون هم بنا داریم برای شهر درآمد پایدار ایجاد کنیم ولی نمی‌دونم چرا هر چی تلاش میکنیم مثل «پینوکیو» نگاه مون میکنن شهردار اونا به اینا : آخه پینوکیو هم ی دو تا رفیق داشت بنام «گربه نره و روباه مکار » که هر جا و هر شهری می‌رفت همونا سرش کلاه میذاشتن و برا گرفتن پول هاش بهش میگفتن بیا سکه هات رو زیر خاک بکاریم تا درخت سکه در بیاد !!! توام احتمالا با کمک رفقا سکه کاشتی که درخت ش سبز کنه پاراف گفت و شنود ها @paaraaf