📡🔴آشنائی با جهادگرشهید محمدعلی نیکبخت 2⃣قسمت‌دوم 💫تا اواسط دهه‌ی شصت تنها ورودی روستا 👇از سرچشمه به سمت امامزاده 👈بسيار ناهموار و از گودال‌های کوچک و بزرگی برخوردار بود. بطوریکه تردد خودروهای سبک و سنگین آبادی که آنزمان تعدادشان به‌اندازه انگشتان دست می‌رسید، به سختی انجام می‌شد. نیکبخت با ماشینش (میگ‌عراقی) و با بارگیری چندین کمپرسی شن و ماسه از کف رودخانه یا جای دیگری مثل دامنهٔ رشته‌ کوه دملاح 👈نسبت به پر کردن چاله‌ چوله‌های مسیر کرد ✍مدتی گذشت و کار که از سرچشمه شروع شده بود 👇به 👈سر پل رسید. 🔆صبح جمعه ۱۲ آذرماه ۱۳۶۱ برابر با ۱۶ صفرالمظفر ۱۴۰۳ بود که برای تخلیه آخرین محموله کامیون درست در فاصله چند متری پل توقف می‌کند و کلید بالابر سیستم کمپرس را می‌زند اتاق بالا رفته و بار خالی می‌شود سپس کلید بازگشت را می‌زند اما کمپرس عمل نکرده و اتاق پائین نمی‌آید از ماشین پیاده می‌شود تا شیر بازگشت روغن از کمپرسی به مخزن را باز کند 👈این شیر زیر کامیون در نزدیکی چارشاخ گاردان قرار داشته به پیچ‌های چارشاخی گاردان ژاکت کلفتی که بر تن داشته را بالا و دور گردن جمع کرده و ماشین خاموش می‌شود شهیدمحمدعلی نیکبخت تنها بود راه نفس‌ او بسته می‌شود یکی‌دو دقیقه می‌گذرد سعی و تلاش برای رهائی بی‌نتیجه می‌ماند تسلیم امر حق می‌شود روحش به ملکوت اعلی پرواز می‌کند 👈ادامه مطلب فرداشب... ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd