💎حدیث خوبان
🌷 چرا شما نافله نمی خوانید؟
سه مر تبه فرمودند :نافله ،نافله،نافله
▫️ قسمت چهارم
🍀 بیل خود را به دوش گرفت , فرمودند بردیف من، بر الاغ سوار شوید.
سوار شدم و عنان اسبم را کشیدم. تمکین نکرد.
فرمود:
جلوی اسب را به من بدهید.
بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را در دست راست گرفت و بهراه افتاد. اسب درنهایت تمکین متابعت کرد.
درحال حرکت دست روی زانوی من گذاشت و فرمود:
▫️ چرا شما نافله نمی خوانید ؟نافله،نافله ،نافله
چرا شما عاشورا نمیخوانید؟
▫️ سه مر تبه فرمودند عاشورا،عاشورا،عاشورا،
باز فرمودند چرا شما جامعه نمیخوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه.
🔅 مقداری که طی مسافت کردیم، یکدفعه برگشت و رفقای من را که در کنار نحر آبی مشغول وضو گرفتن برای نماز صبح بودند، به من نشان داد.
من از الاغ پیاده شدم تا سوار اسب خودم بشوم. نتوانستم. پس آن جناب پیاده شد و بیل خود را در برف فرو کرد و من را سوار بر اسب کرد.
و سر اسب را بهسمت رفقا برگردانید.
من در آن حال به فکر افتادم که این جناب کی بودند که به زبان فارسی با من حرف میزد، درحالیکه زبان آن محل ترکی و مذهب ایشان غالبا عیسوی بودند.
تعجب کردم چگونه به این سرعت من را به رفقایم رسانید. به عقب خود نگاه کردم. احدی را ندیدم و به رفقای خود ملحق شدم...
📗 منبع مفاتیح الجنان، ص 835
✅
@paiame_manavi