گنهکاران پنج جورند: اولی می گوید: یا رب اَر نگذری از جُرم و گناهم چه کنم؟!؟ (فإن لم تغفر لنا لنکوننّ من الخاسرین) دومی با خدا راحت تر است و می گوید: از آن روزی که ما را آفریدی به غیر از معصیت از ما ندیدی خداوندا به حقّ هشت و چارت ز ما بُگذر، شتر دیدی ندیدی! (أن تُسامِحنی و ترحمنی) مسامحه یعنی گذشت و ندیده گرفتن سومی از دومی راحت تر است و می گوید: خدایا من آن بنده ی حق پرستم که از جام لاتقنطوی تو مَستم گُنَه پیشه ی من، کَرَم عادتِ تو تو آنی که بودی من اینم که هستم! بلا تشبیه مثل زن هایی که به شوهرشان می گویند: همینم که هستم می خوای بخواه نمی خوای نخواه! (أنا الذی اخطأتُ أنت الذی أحسنتَ) چهارمی از سومی پُر رو تر است و می گوید: شرمنده از آنیم که در روزِ قیامت اندر خورِ عفوش نَنِمودیم گناهی! (اللهم إن کان ذنبی عظیماً فعفوک اعظم) و پنجمی از خدا طلبکار هم هست! و می گوید: الهی إن أخذتنی بِجُرمی أخذتُکَ بِعَفوک! خدایا اگر مرا به خاطر گناهم مؤاخذه کنی، تو را به عفوت مؤاخذه می کنم!!! اگر پرسی چرا هستی گنهکار منم گویم چرا هستی تو غفّار؟!؟ @pajayepa