🔴 در نزدیکی کربلا 🔻همراه رسول خدا از نزدیکی کربلا عبور میکردیم تشنگی بر اصحاب غلبه کرد چاهی بر سر راهمان بود . پیامبر فرمودند چه کسی آب می آورد؟ مردی به ظاهر شجاع به نزدیڪ چاه رفت ناگهان صداهایی عجیب و وحشتناڪی به گوش می رسید و آتش هائی بدون هیزم در هوا می سوختند؛ صدائی شبیه صدای رعد و برق، پرده گوش ها را می خراشید،تن های بی سر و سرهای بی تن مشاهده نمود. مردازترس فرار کرده و این حادثه وحشتناک را برای بقیه بیان کرد پیامبر خدا علی بن ابیطالب را طلبید و به ایشان فرمود این چاه جنیان است برو و ... ☑️ادامه داستان 👈کلیک کنید👉 ☑️ادامه داستان 👈کلیک کنید👉 http://eitaa.com/joinchat/1213988872C808500f015