🔴 و دختر زیبایش ملا كوزه ای برداشته و آنرا به دست دختر زیبایش داد و به دنبال آن سيلی سختی هم بر گونه وی نواخت...😳😳 و گفت: حالا به سر چشمه ميروی و كوزه را پر از آب كرده و مياوری. مبادا آنرا بشكنی.... زنش وقتی آن صحنه را ديد و چشمان اشک آلود و صورت زیبای دخترش که با سیلی سرخ شد را مشاهده كرد ، ناگهان......😱👇👇👇 💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉 💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉 💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉