روایتی از دو_قطبی_های روز انتصاب!
هر چند از روایت این قصه پرهیز داشتم ولی این روزها که تب
#دوقطبی داغ است زخم تازهاش را میگویم تا مسئله روشن شود کجای کاریم!
از مهرماه ۱۴۰۰ خاصتا در دولت شهید_رئیسی هیچ مسئولیت اجرایی اعم از دولتی و غیر دولتی را نپذیرفتم. مشغول درس طلبگی و دلخوش به ارتباط با فضای دانشجویی و عضویابی مرکز_تربیت_نخبگانی.
اما از تابستان که با ادلهی دوستان برایم محرز شد وظیفه در قبول یک مسئولیت استانیست آماده پذیرش کار جدید بودم تا اینکه یکی از وزرای متدین کابینهی جدید با یک واسطه پیغام دادند مسئولیت یکی از سازمان های زیرمجموعهشان که
#آقا خاصتا ناظر به بحث مشخصی به ایشان ماموریت داده اند را پیشنهاد دارند
بلافاصله بدون باز کردن جزئیات، عرض کردم خیر! بنای حضور در مجموعه دیگری را دارم.
[حالا در نظر بگیرید که قیاس این دو پیشنهاد از هر نظر تقریبا شبیه جوک سال است اما حوصله توضیح دادن وظیفه و ادای دین و این حرفها را برای ایشان نداشتم!]
دست بر قضا ظاهرا مدیریت همان مجموعه کوچک استانی هم به تاخیر افتاد و در سفر تهران یکی از همکاران سابق تاکید کرد که وضعیت فعلی افراد تازه منصوب شده در وزارتخانه به گونه ایست که حضور ما تکلیف، تلقی میشود!
ما هم که عاشق
#تکلیف و از این حرفها!
راضی شدم.
برنامه ام را تقدیم وزارتخانه کردم و تقریبا چندین رفت و برگشت با یکی از معاونان؛ تا قراری با جناب وزیر تنظیم شد.
جلسه جهت پرزنت اجمالی برنامه و تایید نهایی کار و انتصاب در هفته بعد بود.
قبل از پرزنت نهایی برنامه و عرایض حقیر، جناب وزیر یکی از مشاوران تازه منصوب شده و همیشگیِ این وزرات خانه (در دولت های همسو با دولت منتخب) را آفیش کردند و گویا به شکل گزارش، حقیر را معرفی کرده و جلسه تقریبا شکل رسمی تری به خودش گرفت!
عرایض ما تمام شد هر دو عزیز شروع به تعریف و تمجید کردند و به نظر میرسید کار تمام است که آقای مشاور فرمودند فقط یک نکته باقی میماند!
پرسیدند شما منصوب دولت آقای پزشکیان میشوید درست است؟!
عرض کردم بله چطور؟!
فرمودند نمیگویم رای؛ که بعید است ولی مواضع ایشان را قبول دارید؟!
گفتم تاکید ایشان این است که مواضعشان همان مواضع رهبریست و چه از این بهتر!
فرمودند نه! دقیق تر! به هر حال اختلاف سلیقه میان تابعان رهبری زیاد است؛ یعنی مثلا نگاه شما به وقایع ۸۸ چیست؟!
بلافاصله پاسخ دادم
#فتنه_۸۸ را میفرمایید دیگر؟!
آشفته شدند و با پرخاش اشاره کردند خیر اینطور نیست! که دیگر اینجا جناب وزیر با خنده ورود کردند و فرمودند بگذریم و چایتان را میل کنید و...
بنا شد خبرم کنند که مطمئنا خبری نخواهد شد!
قصدم این نبود که از این مصداق گِلِه یا جایجای دولت را اینگونه معرفی کنم هر چند بوی انتصابات اخیر همین چند وقت، خبر از ماجراهای ناخوشایندی میدهد!
اما از همه خطبا و بزرگان شیفت کرده بر موضوع ضعف
#جبهه_انقلاب در دوقطبی سازی سوال دارم؛
- این مرزها را باید با مسامحه زیر پا گذاشت؟!
- مقصود از پرهیز دو قطبی عبور از
#خطوط_قرمز است؟!
- در این شرایط باید خودی را تصفیه کنیم یا برای مقابله با این عناصر آماده شویم؟!
#اولویت کدام است؟!
بعضی دوقطبی ها، فلسفه زندگی ما در دنیاست. دوقطبی های حق و باطلی که از روز اول خلقت تا ابدالدهر باقی خواهد بود! مسئله روی اختلاف سلیقهها نیست روی شرف و آبروی بچههای انقلاب است!
@parakande_del