🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
غروب جمعه رسید نور چشمم نیامد باز
سیاه، جامه ی شب را، چگونه! بی تو سحرکنم؟
ای منجی عدل و عدالت، ای صاحب الزمان...
با لبیک یا علی، عجل لولیک الفرج کنم.
چرخِ فلک از خصم، به تنگ آمده است...
بگو چگونه فدا شوم!؟ که چنان، نقد جان کنم.
دجّالِ یهودی، ز کین، کمین به کعبه آورده ست...
بگو چگونه، عنان برکشم و تیر از کمان کنم؟
کلافِ در هم تنیده ی دژخیمِ دَد ببین...
چگونه، ز پیچ این کینه، چنگ در رشته کنم؟
ای خال لبت، مُرَصَّعِ دُرِّ شاهوار ،ای طبیب...
چگونه منِ مجنون، دوا به خون دیده کنم؟
صبوری نمی شود، طاقتم به طاق آمده است...
دل را، چگونه، زهجررخت، آخر، به دام کنم؟
در ازدحام تگرگ و طوفانها، سرو سَهی، به خاک افتاده است...
این سجده، فتاده را چگونه بی تو سایه سار کنم؟
سخن از عشق، به ناز و تنعم، شعر میخواهد...
تو خود بگو،جانِ دلم، چگونه شاهنامه کنم؟
سبز جامه در تنت ای جان، ردای پادشاهی ست...
الهی ک سر و جان، فدای این شاهِ ، شاه زاده کنم.
شعر تقدیم به ساحت مبارک امام زمان (عج).
▁▂▄▆سحرعباسی▅▄▂▁
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝