خاکریز خاطرات ۵۸ ✍ کاش ما هم مانند این شهید پیش خدا این همه عزیز بودیم با ابوالفضل بچه محل بودیم. صبحِ روزِ عملیاتِ خیبر پیکرِ غرقِ خونش رو دیدم. تمام بدنش پر از تیر و ترکش ، و دو تا دستانش قطع شده بود ... دیدم وصیت‌نامه‌اش رو گذاشته توی جیبش. همون اولِ وصیت نامه نوشته بود: خدایا! دوست دارم همانطور‌که اسمم رو ابالفضل گذاشتند، مثلِ حضرت ابالفضل(ع) شهید بشم... 📌خاطره‌ای از زندگی شهید ابوالفضل شفیعی 📚منبع: کتاب خط عاشقی 1 ، صفحه 93 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝