🕕 💠🌷💠 🖋از زیارت برمی‌گشتم، دیدم توی دارالحجه خانمی با قلم خوشنویسی به نستعلیق می‌نویسد‌. 👌اومدم به محسن گفتم: تو یه جمله بگو، منم یه جمله میگم بنویسه!! 🖼 نقشه هم کشیدیم برایش که قاب بگیریم و توی اتاق خواب بزنیم به دیوار... 🌷محسن این متن را پیشنهاد داد: 🖋«آن روزها دروازه‌ای برای شهادت داشتیم و حال، معبری تنگ... هنوز برای شهید شدن فرصت هست... دل را باید پاک کرد». 👌من هم گفتم: 🔅«از قول منِ خسته به معشوق بگویید 🔅جز عشق تو عشقی به دلم جا شدنی نیست» 🎙راوی: همسر شهید 🌷 🌐 @partoweshraq