ابوشاکر دَیْصانی از دانشمندان معروف عصر امام صادق(ع) بود، و در صف منکران توحید قرار داشت و معتقد به خدای نور و خدای ظلمت بود و همواره می‌کوشید تا با بحث‌های کلامی عقیده‌ی خود را ثابت کند، و اسلام را نقض نماید، او بنیان گذار مکتبی به نام دَیْصانیّه شده بود و شاگردانی داشت و حتّی مدّتی «هشام بن حَکَم» از شاگردان او بود، در اینجا به یک نمونه از ایرادتراشی‌های او توجّه کنید: ابو شاکر به نظر خود ایرادی برای قرآن یافته بود، روزی به هشام بن حکم (شاگر برجسته‌ی امام صادق) گفت: در قرآن آیه‌ای وجود دارد که عقیده‌ی ما (دوگانه پرستی) را تصدیق می‌کند. هشام: کدام آیه را می‌گویی؟ ابوشاکر: آنجا که (در آیه٨٤ سوره‌ی زخرف) می‌خوانیم: «وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ»: «او کسی است که در آسمان معبود است و در زمین نیز معبود می‌باشد.»، بنابراین آسمان معبودی دارد و زمین معبودی دیگر. هشام می‌گوید: من ندانستم چگونه به او پاسخ بگویم، در آن سال به زیارت خانه‌ی خدا مشرّف شدم و نزد امام صادق(ع) رفتم و ماجرا را عرض کردم. امام صادق(ع) فرمود: این سخن بی‌دین خبیثی است، هنگامی که بازگشتی از او بپرس: نام تو در کوفه چیست؟ می‌گوید: فلان. بگو: نام تو در بصره چیست؟ می‌گوید: فلان، سپس بگو: «پروردگار ما نیز همین گونه است، نام او در آسمان «اِله» است و در زمین نیز نام او «اِله» است، و همچنین در دریاها، و در صحراها و در هر مکانی، اِله و معبود، اوست.» هشام می‌گوید: هنگامی که بازگشتم، به سراغ ابوشاکر رفتم، و همین پاسخ را به او دادم، گفت: «هذِهِ نَقَلْتَ مِنَ الْحِجازِ»: «این پاسخ را از حجاز (از حضور امام صادق) آورده‌ای. اصول کافی، ج١، ص۱۲۸