🕊﷽🕊 〰〰〰️〰️🇮🇷🕊🍃 استاد قرائتی حفظه الله سوره نمل وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ «20» و (سليمان) جوياى حال پرندگان شد و (هدهد را نديد،) گفت: مرا چه شده كه هدهد را نمى‌بينم؟ يا از غايبان است. لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «21» قطعاً او را كيفرى سخت خواهم داد يا او را ذبح مى‌كنم، مگر آن كه (براى غيبت خود) دليل روشنى (و عذر موجّهى) براى من بياورد. فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ «22» پس ديرى نپاييد كه (هدهد آمد و) گفت: از چيزى آگاهى يافتم كه تو (با همه‌ى عزّت و شوكتى كه دارى) از آن آگاه نشده‌اى و براى تو از سبا گزارشى مهم و درست آورده‌ام. 🍃🕊پیام ها : 1- تفقّد از زيردست، بازديد از كار آنان و جست‌وجو از احوالشان، از اصول اسلامى، اخلاقى، اجتماعى، تربيتى و مديريّتى است. 2- مسايل بزرگ، شما را از مسايل كوچك باز ندارد. «تَفَقَّدَ الطَّيْرَ» 3- زود قضاوت نكرده و نيروهاى تحت‌امر خود را متهم نكنيم؛ شايد مشكلى در ميان باشد كه ندانيم. «ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ» 4- تيزبينى و دقّت و تسلّط، شرط لازم براى رهبرى است. «ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ» 5- حاكم وقاضى بايد شرايط خاصّى داشته باشد از جمله: الف: محبّت و دقّت. «تَفَقَّدَ الطَّيْرَ» ب: تواضع. «ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ» ج: صلابت در برابر متخلّف. «لَأُعَذِّبَنَّهُ‌ أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ» د: فرصت دادن به متهم. «لَيَأْتِيَنِّي» 6- نظارت دقيق بر حضور و غياب نيروها، در كارهاى تشكيلاتى يك ضرورت است، همان گونه كه تخلّف بى‌دليل از مقررات و ترك كردن پست خود، گناه نابخشودنى است. «أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ» 7- تنبيه حيوان متخلف، مانعى ندارد. «لَأُعَذِّبَنَّهُ» 8- حيوان، تنبيه را درك مى‌كند. «لَأُعَذِّبَنَّهُ» 9- وقتى كه غيبت از سوى يك پرنده اين همه تهديد لازم داشته باشد، پس ما با آن همه غيبت‌ها و عدم حضورها چه تكليفى داريم؟ «لَأُعَذِّبَنَّهُ» 10- انبيا، هم قانون مى‌آورند و هم اجرا مى‌كنند. «لَأُعَذِّبَنَّهُ» 11- براى مجازات متخلفان، بايد كيفرهاى متعدّدى قرار داد تا در اجراى قانون، به بن بست نرسيم. «لَأُعَذِّبَنَّهُ‌ أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ» 12- قاطعيّت و عذرپذيرى، همراه يكديگر لازم است. «لَأُعَذِّبَنَّهُ‌- لَيَأْتِيَنِّي» 13- در مديريّت و تشكيلات، سهل‌انگارى ممنوع. «لَأُعَذِّبَنَّهُ‌- لَأَذْبَحَنَّهُ‌- لَيَأْتِيَنِّي» (وجود حرف «لام» در سه جمله، نشانه‌ى قاطعيّت است) 14- براى حفظ نظام و گرفتن زهر چشم از متخلّفان، مانعى ندارد كه براى يك تخلّف كوچك، جريمه‌ى سنگينى قرار دهيم. «عَذاباً شَدِيداً» 15- راه دفاع را به روى متهم نبنديد. «أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» 16- حيوانات، شعورى دارند كه مى‌توانند براى كارهاى خود استدلال و توجيه‌ داشته باشند. «لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ» 17- با وجود منطق و استدلال، حتّى سليمان در برابر هدهد تسليم مى‌شود. «لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ» 18- در يك تشكيلات، براى هر كار و مأموريّتى، حكم و مجوزى لازم است. 19- آن را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است. «فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقالَ» 20- حيوان مى‌تواند به چيزى برسد كه انسان نرسيده باشد. «أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ» 21- سير و سياحت، كليد كسب اطلاعات جديد است. «احط» 22- آزادى بيان، يكى از ويژگى‌هاى حكومت صالحان است. «أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ» 23- علم و دانايى، به سن و جنس و شكل ربطى ندارد. «أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ» 24- انبيا نيز تحت تربيت الهى هستند. سليمانى كه مى‌گفت: «أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ» به من همه چيز داده شده، پرنده‌اى به او مى‌گويد: من چيزى مى‌دانم كه تو هم نمى‌دانى. 25- در حكومت انبيا، تملّق و ترس وجود ندارد. «أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ» 26- بزرگان ومسئولان حكومت نبايد منبع اطلاعات خودرا در افراد يا گروه‌هاى خاصّى منحصر كنند. (هدهد براى سلطان گزارش دارد) «أَحَطْتُ‌- جِئْتُكَ» 27- در گزارش‌ها، اخبار قطعى و تأييد شده را بگوييد. «بِنَبَإٍ يَقِينٍ» 28- وجود افراد يا سازمانى براى خبرگيرى از خارج از منطقه‌ى حكومتى لازم است. (البتّه نه براى جاسوسى، بلكه براى دعوت وارشاد يا آمادگى دفاعى) «مِنْ سَبَإٍ» 29- آنچه در خبر مهم است، قطعى بودن آن است؛ خبرنگار بزرگ باشد يا كوچك، انسان باشد يا حيوان. «بِنَبَإٍ يَقِينٍ» 30- مسئولان حكومت، تنها بر خبرهاى قطعى تكيه كنند. «بِنَبَإٍ يَقِينٍ» 🍃🕊🇮🇷〰〰〰〰