⭕️ کفتار دست دور شانه ی میمون انداخت و گفت : شیر پیر شده . تو از مایی ! میمون عاقلی مثل تو چرا باید عمری نوکری شیر را بکند . تو لایق ریاست جنگلی . تو زبان حیوانات را می فهمی ! خودمان دیدیم چطور ادای همه شان را در می آوری ! کفتار ها برای میمون جیغ و زوزه کشیدند . میمون هم مثل آنها جیغ و زوزه کشید . کفتار سیاه برخواست و با صدای بلند گفت : دوستان ! وقت آن رسیده که از استبداد شیر پیر خلاص شویم و افق جنگل را با دیپلماسی میمون روشن کنیم . کفتار ها دوباره زوزه کشیدند و میمون روی دمش بلند شد و از همه بلند تر زوزه کشید و لبخندی به پهنای صورت سیاهش به کفتار سیاه زد : چطوری؟ کفتار سیاه گفت : تو گفتی که شیر دندان درد دارد . میمون گفت : بله کفتار سیاه انبری به میمون داد و آهسته گفت : کافیست دندان شیر را بکشی ! البته نه دندان دردناک را ؛ دندان کناری اش را . کفتارها جیغ کشیدند و میمون جست و خیز کنان و جیغ کشان به جنگل رفت و حیوانات جنگل را جمع کرد و گفت : مذاکرات با کفتار سیاه جواب داد ! این هم وسیله ی خلاصی جناب شیر از شر دندان درد ! الاغ گفت : وقتی وارد شدن انبر آزاد شده ، حتما شبدر چهار پر هم وارد می شود ! میمون با غرور سر تکان داد و گفت : باید زبان مذاکره با کفتار را بلد بود که من بلدم . من می توانم هر چه می خواهید برایتان فراهم کنم . الاغ شبدر چهار پر می خواهد ، شماها چی ؟ طوطی بابلیس برای فر دادن پرهایش، مار دست و پای برقی ، شتر مرغ کوهان دابل،  خرگوش دندان دراکولا، خوک لجن جنگل های دور دست . میمون همه را یادداشت کرد و خیلی جدی به همه وعده داد که آنها را به خواسته هایشان برساند . سپس به محضر شیر رفت . تعظیم کرد و گفت : جناب مستطاب شیر ! داروی درد شما را آوردم ! از آن روز به بعد هر روز میمون یک دندان شیر را می کشید . یکی اشتباه شده بود . آن یکی کرم خورده بود و امروز فردا درد می گرفت ، آن یکی دیگر سیاه شده بود . آخر سر هم گفت کفتارها دندان مصنوعی های عالی ای دارند که او با مذاکره می تواند یک دست زیبا و تیز و براقش را برای سلطان جنگل از آن ها بگیرد . کفتارها هر روز یک دندان شیر را از میمون می گرفتند و وعده های تازه می دادند . تا این که یک روز که میمون آخرین دندان شیر را کشید و دستمال سفیدی می پیچید تا برای مذاکره ببرد،  دید کفتارها دارند حیوانات جنگل را تکه پاره می کنند . میمون بالای سنگی پرید و جیغی شبیه کفتارها کشید و فریاد زد : چکار می کنید . ما باید مذاکره کنیم . من برایتان آخرین دندان شیر را آورده ام . امروز روزی است که ... کفتاری بالای سنگ پرید و گلوی میمون جیغ کش را درید و جسد او را کنار جسد شیر بی دندان انداخت . کفتار سیاه بالای سنگ پرید و زوزه ای بلند سر داد . زوزه ی کفتار در تمام جنگل پیچید و آرزوهای حیوانات به کابوس تعبیر شد . سودابه احمدی ۲ فروردین ۱۴۰۰ 🆔 @pedarefetneh 🔜 🆔 @pedarefetneh2 🔜