زندانی در عالم مکاشفه
حضرت استاد میفرمایند: در سحر شب یکشنبه ۵ مردادماه ۱۳۴۸ بعد از ادای نافله شب و نافله و فریضه صبح در اربعینی که ذکر جلاله «الله» را هر روز بعد از نماز صبح به عددی خاص داشتم، بعد از این ذکر به توجه نشستم که ناگهان جذبه و حالتی دست داد و بدن طوری به صدا در آمد و میلرزید، آن چنان صدایی که مثلاً تراکتور روی سنگهای درشت و جاده ناهموار میرود، دیدم که جانم از بدنم مفارقت کرد و متصاعد شد، ولی در بدنی مثل بدن عالم خواب قرار دارد، تا قدری بالا رفت.
روزی در منزل حضرت استاد (دام عزه) مشرف بودم، سخن از قرآن به میان آوردند که قرآن عهد الله است حضرت استاد در ادامه فرمودند: روزی درب منزل را زدند، در را باز کردم، دیدم جوانی است، گفت: حاج آقا دستورالعملی بفرماییدسه توصیه همیشگی آیت الله محمد تقی آملی/ ماجرای گاز گرفتن دست شیطان در خواب از زبان آیتالله جوادیآملی
آیت الله جوادی آملی از استادشان نقل کردند که «در خواب دیدم دشمن به من حمله کرد و من با آن دشمن درگیر و گلاویز شدم. من برای اینکه از شرّ او نجات پیدا کنم ...