🔰شهید زین الدین؛ زیارت عاشورای فرماندهی تیپ داشت به لشکر تبدیل می شد. جلسه تغییر ساختار تشکیل شد و کادر معلوم شدند. جلسه با یک صلوات ختم شد. خواستم مثل بقیه از سنگر خارج شوم، گفت: تو بمان. وقتی همه را رفتند، گفت زیارت عاشورا بخوان. گفتم: توی این ساعت و این موقعیت؟ جمله اش را تکرار کرد. تا زیارت عاشورا شروع شد، آقا مهدی بغضش ترکید. رسیدیم به سجده زیارت هنوز داشت گریه می کرد. 🗣راوی: محمد حسین شکارچی 📚کتاب خط عاشقی ۱ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊