از طرف بنیاد شهید دفترچه بیمه درمانی داده
بودند. تاریخ دفترچه ام تمام شده بود که
بردم عوضش کنم. دفترچه دست نخورده بود.
🧔🏻مسئول تعویض با تعجب نگاه کرد و گفت : در اینجا که هیچ چیز ننوشته ای؟
گفتم : سواد ندارم
گفت : تو سواد نداری، دکتر چطور؟
گفتم : دکتر من در قبرستان است خط
هم نمی نویسد.
-بنده خدا فکر کرد از مردن حرف می زنم.
فکر کرد دوست دارم بمیرم.
گفت : خدا نکند پدرجان اِن شاءالله
صد سال عمر کنی، این چه حرفهایی
است که می زنی؟
گفتم : من که از مردن حرف نمی زنم،
گفتم دکترم در قبرستان است، وقتی
مریض می شوم می روم آنجا و پسرم
علی شفایم می دهد
ــــــــــــــــــــ
شهیدعلی محمدی پور