دوست نداشت جشن عروسی برگزار کنیم
دوست داشت بدون گناه بریم سر خونہ
زندگیمون دلایل خودش را هم داشت کہ
از نظر من دلایل بدی نبود هر چند
رضایت محمد هم برایم شرط بود
آنقدر ذوق شروع زندگی را داشتیم کہ
به سرعت وسایلمان را چیدیم و خیلی
زود برای سفر آماده شدیم
چون جشن نگرفتیم، ولخرجی کردیم
و سفرمان به مشهد هوایی بودآن هم دو هفتہ
حسابی ریخت و پاش کرده و عروسیمون
بدون گناه انجام شد
ــــــــــــــــــــ
هـمـسـر شـهـیـد مـحـمـدکـامـران