برادربزرگوار شھیدفرمودند که: دفعه آخری که داشت میرفت جبهه را به خاطر دارم وسط حیاط خانه ایستاد و گفت : من دارم میرم،هرچقدر میخواید منو ببینیددیگه برنمیگردم انگاری به دلش الهام شده بود که شهید میشه