سلام وقتتون بخیر باشه خوشا به سعادتتون که خادم هستید التماس دعا در مورد کرامت شهدا هرچی بگیم کمه من دیروز به نیت یه شهید گمنام که شب شهادت حضرت فاطمه مهمون روضه ی ما بود باهاش رفیق شدم و به اسم داداش صداشون میکنم خواستم درس بخونم یکمی از درس هام رو خوندم و بقیش رو هم گزاشتم برای شب که از روضه میام بخونم و بعداز اون استراحت کردم ساعت ۸شب که شد خانواده اماده شدن برای رفتن مادرم اسرار کردن نرم روضه و درس هام رو بخونم یکم دلگیر شدم رفتم به داداشم شکایت کردم گفتم چون کامل درسو نخوندم باهام لج کردی و این شب اخر روضه که روز مزده رو ازم گرفتی ؟! و.... گذشت ... ساعت از ۱۱ و نیم شب گذشت اما خانواده نیومدن ۱و ربع نیمه شب رسیدن خونه و گفتن اونجا عموم حالش بد شده و چند ساعت توی بیمارستان بودن پیش خودم گفتم خوب شد نیومدم مگرنه امتحان فردا رو خراب میکردم وقت نمی شد بقیه ی درس رو بخونم ... یهو یادم به داداشم افتادانگار میدونست چی قراره بشه و کمکم کرد خیلی از ایشون عذر خواهی کردم و خوشحال شدم الحق که شهدا مثل امام زاده هاهستن و حواسشون هست به هممون و حاجت میدن - - بله واقعا و چه خوبه رفیقی از جنس خدا داشته باشیم براۍ دلتنگۍهامون😔💔