#نرگس
#رمان
#قسمت بیست و چهارم
_ببخشید آقای محمودی قبل از هر چیز میشه منم بدونم چه اتفاقی افتاده دفعه قبل با حکم تفتیش اومدین امروز یواشکی وارد خانه شدین سوالهای عجیب میپرسین؟
_ دختر خانمی به اسم نرگس ربوده شده آخرین بار هم با آقای رازمیک آدریان دیده شده. کنار ماشینی که نرگس را با آن دزدیدن یه دستبند پیدا شده که حرف اول ام و اس روی آن حک شده. ما میخواهیم بفهمیم اون دستبند متعلق به چه کسی است؟
_چرا من باید بدونم اون دستبند مال کیه؟
_اسم خواهر رازمیک چی بود؟
_مارینا
_ خانم مارینا نامزد داشتن؟
_تا اونجایی که من میدونم نه
_خانواده آقای آدریان کی از مسافرت برمیگردن؟
_من اطلاعی ندارم.
_ممنون از پاسخگوی تون روز خوش.
_خدانگهدار
آقای محمودی از منزل خارج شد و برای دقایقی به در خانه خیره ماند. مطمعن بود این خانم چیزی را پنهان می کند ولی چون مدرکی نداشت کاری نمیتوانست بکند. سوار ماشینش شد و یکراست به داروخانه رفت از دکتر داروساز در مورد قرصی که پیدا کرده بود پرسید.
_شما کی هستین؟ این دارو را از کجا آوردین؟
_من محمودی هستم روی یک پرونده آدم ربایی کار میکنم این دارو روبروی خانه فرد مظنون به آدم ربایی پیدا شده
_این دارو برای سقط جنین است.
آقای محمودی با شنیدن این حرف عمیقا به فکر فرو رفت، به طوری که صدای آدمهای اطرافش را نمیشنید. گوشی موبایلش بارها زنگ خورد. بالاخره به خود آمد و گوشی را جواب داد. زهرا پشت خط بود.
_خانم صالحی همین الان باید ببینمتون.
.....
_باشه پس من میام در خونتون،خدانگهدار.
در راه تمام ماجرا را در ذهنش مرور کرد ولی هر چه بیشتر فکر میکرد بیشتر گیج میشد. وقتی به در خانه زهرا رسید مدتی سرش را روی فرمان ماشین گذاشت. زهرا که از پنجره خانه آمدنش را دیده بود خیلی سریع خودش را به ماشین رساند. چند ضربه به شیشه ماشین زد. آقای محمودی سرش را بالا آورد. با دیدن زهرا از ماشین پیاده شد و گفت:سلام بهترین؟
_سلام خداروشکر بهترم چیشده آقای محمودی خبر تازه ای دارین؟
_سوار ماشین بشین تا براتون بگم.
زهرا سوار ماشین شد و گفت
بهتره بریم یه جای دیگه صحبت کنیم.
آقای محمودی به همان کافه ای رفت که نرگس را ربوده بودند.در راه هر دو ساکت بودن و به کل جریان فکر میکردن وقتی پشت میز نشستن زهرا رو به آقای محمودی گفت:رفتین خونه رازمیک؟
_بله رفتم و کل ماجرا را برای زهرا تعریف کرد وقتی به قرص سقط جنین اشاره کرد زهرا رنگ از رویش پرید.
_یعنی ممکنه نرگس باردارشده باشه؟
_آخه مگه چند روزه این جریانات اتفاق افتاده احتمال بارداری نرگس خیلی کمه چون اگر هم باردارشده باشه فرصت نکرده اینو بفهمه