🖌یادداشت
📗وامداری ذاتیِ دین به اخلاق
◀️قسمت دوم
❇️در قسمت پیشین گفته شد که هدفم از این سلسله یادداشت ها اقامه استدلال در جهت اثبات دو امر است : ۱_ ادیان ابراهیمی در معناداری سه عنصر اصلی خود یعنی خداوند؛ رسالت رسولان و معاد مدیون و مرهون اخلاقِ مبتنی بر حسن و قبح ذاتی افعال هستند. ۲_ دین داری بدون باور به چنین اخلاقی امری محال است.
❇️بحث خود را معطوف به مدعای اول می کنم و از بین سه عنصر ابتدا به عنصر «رسالت» می پردازم؛ زیرا مدعا و ادله بسیار آشکار و فهم آن سهل و آسان است. البته مباحث مربوط به رسالت به شکل غیرمستقیم به خداوند نیز مرتبط می شود. به عنوان آخرین مقدمه عرض می کنم که مباحثی را که در اینجا معطوف به «رسالت» مطرح می کنم می توان بعینه در باب «امامت» بنابر مذهب «شیعه امامیه» نیز بکار برد و به همین خاطر فعلا به «امامت» به طور مستقل نمی پردازم.
❇️مدعای ادیان ابراهیمی در باب رسالت چنین است:« خداوند رسولانی را برای هدایت آحاد انسان ها از جانب خود مبعوث می گرداند تا سخن خود را به گوش آدمیان برساند و رفتار الهی و مورد تایید خود را به آنها بیاموزد و راه سعادتمندی را به آنها نشان دهد».
❇️مهم ترین عنصر در باب «رسالت»؛ یافتن «رسول حق» است. به بیان دیگر از آنجا که ممکن است انبوهی از شیادان در طول تاریخ خود را به عنوان نبی معرفی کنند؛ مهم ترین عنصر رسالت تشخیص «نبی حق» از «نبی باطل» و تمایز قرار دادن میان «رسول صادق» و «رسول کاذب» است.
❇️در میان پیروان ادیان مجموعا سه راه برای تشخیص رسول صادق از رسول کاذب مطرح شده است. البته این بدین معنا نیست که هر سه راه مورد اتفاق همه متدینان است اما من برای اثبات مدعایم لازم است به هر سه راه بپردازم: ۱_ دعوی نبوت به همراه اعجاز ۲_ دعوی نبوت به همراه جمع شواهد و قرائن ۳_ دعوی نبوت به همراه تنصیص و تصریح رسول پیشین.
❇️بنابر مدعیات پیروان ادیان ابراهیمی ۱_ اگر فردی ادعای نبوت کرد و همراه با دعوی خود صاحب اعجاز بود آن فرد رسول حق است. ۲_ اگر فردی ادعای نبوت کرد و مجموعه شواهد و قرائن همچون سخنان؛ رفتار ؛ کردار؛ اعجاز و... ادعای او را تقویت می کرد او رسول حق است. ۳_ اگر پیامبر پیشین به نص خود فردی را به عنوان رسول پس از خود ( یا همراه با خود) معرفی کرد آن فرد دوم نیز رسول حق است.
❇️همانطور که ذکر شد همین سخن در باب امامت نیز در شیعه امامیه تکرار می شود و صرفا لفظ اعجاز به لفظ «کرامت» مبدل می شود. یعنی اگر فردی ادعای امامت نمود و از خود کراماتی بروز داد امام است. اگر مجموعه شواهد و قرائن همراه با دعوی فرد همراه شود آن فرد امام است و تصریح وو تنصیص امام پیشین بر امامت فرد الف؛ اثبات می کند که فرد الف امام است ( باید خاطر نشان کرد که مجموعه شواهد تاریخی در تاریخ امامت نشان می دهد که امام با معیار سوم تعیین می شده است و حالت اول و دوم صرفا حالاتی فرضی یا در نهایت موید سومی محسوب می شده است).
❇️در این نوشتار به تامّ یا غیر تامّ بودن این سه راه توجهی نخواهم داشت و فرض می گیرم هر سه راه؛ صدق نبی را به اثبات می رساند ( گرچه قویا معتقدم راه نخست یعنی اعجاز؛ راهی مخدوش است و ره به ترکستان می برد و نمی تواند صدق نبی را به اثبات برساند و راه سوم نیز گرچه روی کاغذ تامّ است اما در بستر تاریخی قابلیت تحقق نداشته و تنها راه موثق ؛ راه دوم است). بنابراین صرف نظر از تامّ بودن یا تامّ نبودن این سه راه بحث خود را در باب هر سه مطرح می کنم.
❇️با توجه به مطالب بالا مدعای خود را در باب «رسالت» در قالب یک قیاس مرکب( اقترانی + استثنایی رفع تالی مخرّب) بازخوانی می کنم: « معناداری رسالت در گرو تشخیص رسول صادق است. تشخیص رسالت رسول صادق و نبی حق در ادیان ابراهیمی به نحو مانعه الخلو از سه راه اعجاز یا مجموعه شواهد و قرائن یا تنصیص رسول پیشین به اثبات می رسد. هر سه راه در معناداری و اثبات مدعای خود نیازمند اخلاق هستند. در نتیجه نفی اخلاق منجر به نفی معناداری رسالت و محال بودن تشخیص رسول صادق می شود»...
ادامه دارد....
https://t.me/keramatlogic
❇ انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی
🆔️
https://eitaa.com/philosophymazaheb ایتا
🆔️
https://t.me/philosophy_mazahebتلگرام
🆔️https://instagram.com/philosophymazahebاینستاگرام