2. مشکل عدم تبیین علّت ارتباط نفس با بدنی خاص نقد دیگری که شبیه ایراد قبلی است، چنین است که بر فرض بتوان امکان تعامل دو جوهر متباین را تبیین نمود، اما مشکل تبیینی دیگر این است که چرا نفس با بدنی خاص ارتباط دارد و بدن نیز با نفس خاص خویش ارتباط دارد. جیگون کیم این مشکل را مشکل مرتبط و جفت‌شدن علّی (the causal paring problem) می‌خواند. اگر یک گلوله به دو فرد الف و ب برخورد کند، می‌توان تبیینی فیزیکی ارائه داد که چون جهت تفنگ ابتدا به سمت الف و سپس به سمت ب بوده،‌ این دو نفر کشته‌شده‌اند. در این مثال، می‌توان ارتباط علت و معلول را تبیین نمود. اما اگر گفته شود که نفس و بدن با هم ارتباط دارند، نمی‌توان تبیینی مکانی از این علیت آن ارائه نمود؛ زیرا نفس از سنخ موجودات مادی نبوده و فاقد مکان است. بنابراین در اینجا این مشکل مطرح می‌شود که چرا حالت ذهنی خاصی با بدن خاصی در ارتباط بوده است و بر روی بدن دیگران اثری نگذاشته است. از نگاه جیگون کیم،‌ تنها زمانی می‌توان تبیینی علّی از جفت‌شدن و ارتباط معلول و علت ارائه داد،‌ که علت و معلول اموری مکانمند باشند، اما با فرض مکانمندنبودن نفس، هرگز نمی‌توان کیفیت این ارتباط و جفت شدن را تبیین نمود. عالم مجرّداتی که دکارت تصویر می‌کند، عالمی است که در آن هرکدام از مجرّدات برای خود در آن ساکن بوده و هیچ‌گاه نمی‌توانند تأثیر علّی بر هم بگذارند. فیلسوفانی چون ریچارد سوئين‌برن در پاسخ به این نقد چنین می‌گوید که نفس در روندی خاص از جنینی خاص به وجود می‌آید. بنابراین این که نفس الف از جنین الف به وجود آمده، معیّن می‌کند که نفس الف فقط با بدن الف در ارتباط باشد. این دیدگاه سوئين‌برن از این مبنای فلسفی خود نشات گرفته که معتقد است چنین نبود که نفس و بدن از قبل وجود داشته و سپس به هم تعلق بگیرند، بلکه وی معتقد است زمانی که بدن یک موجود زنده به درجه‌ی خاصی از تکامل برسند، بدن پیشرفته موجب ایجاد نفس می‌شود و همین امر ارتباط بین بدن با نفسی خاص را شکل می‌دهد. اما این که چرا بدن انسان نفس خاصی را به وجود آورده (مثلا نفس الف، نه نفس ب) مسئله‌ای است که تبیین علمی برای آن وجود ندارد و البته این امر، مشکلی برای مسئله ایجاد نمی‌کند. امروزه در فیزیک گفته نمی‌شود که در جریان پدید آمدن خلقت و انفجار بزرگ، چرا ترکیب (سوپ) اولیه ماده و انرژی الکترون‌های خاصی را (و نه الکترون‌های دیگر را) به وجود آورده است. به همین نحو،‌ ما نمی‌دانیم که چرا بدن الف، نفس الف را به وجود آورده (نه نفس ب)،‌ ولی این امر مشکلی برای پذیرش جوهر نفسانی ایجاد نمی کند. در تکمیل پاسخ سوئين برن می‌توان گفت علاوه بر تبیین فلسفی فوق (تعلق نفس به بدنی خاص بر مبنای تکامل تدریجی بدن) می‌توان تبیینی الهیاتی نیز از این مسئله بدین نحو ارائه داد که خداوند با حکمت و توانایی مطلق خود مشخص می‌کند هر نفسی به کدام بدن تعلق بگیرد. بنابراین ارتباط نفس با بدنی خاصّ نمی‌تواند مشکلی تبیینی برای پذیرش نفس فراهم آورد.