🔺️شرح
#مناجات_شعبانیه
🔸️((دعای اهل وصال و اهل فراق))
🔸️((دعای عارفانه با مضامین شامخ و محتوای قدسی))
🔻قسمت بیست و نهم
🍎شرح فراز بیست و هفتم
🔵اِلهى وَ اِلْحِقْنى بِنُورِ عِزِّكَ الْاَبْهَجِ فَاَكُونَ لَكَ عارِفا وَ عَنْ سِواكَ مُنْحَرِفا وَ مِنْكَ خائفا مُراقِبا یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِكْرامِ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ وَ سَلَّم تَسْلیما كَثیرا
🔹️در فراز آخر مناجات شعبانیه امام العارفین علی علیه السلام دو خواسته بسیار لطیف و زیبای عارفانه را از پیشگاه ذات باری تعالی درخواست می نمایند:
۱- 🔸️معرفت حضوری و شهودی
🔘بطورکلی معرفت به اسماء و صفات ذات باریتعالی دو صورت دارد، و هر کدام از این معرفت آثار و پی آمدهای به همراه دارد که دیگری ندارد به همین دلیل است که امام العارفین علی علیه السلام ((معرفت شهودی وحضوری)) نسبت به اسماء و صفات را درخواست می کنند.
الف) 📍معرفت نظری: مقصود از معرفت نظری و یا به تعبیر واضح تر معرفت استدلالی آنست که انسان بتواند با اشنایی و شناخت نسبت به نظم و شگفتی های نظام آفرینش، و با برهان فلسفی وکلامی ((برهان صدیقین، امکان وجوب، حدوث عالم)) و نیز ((برهان فطرت ومیثاق)) قدرت بر اثبات ذات و صفات خدا داشته باشد، اثر و نتیجه چنین معرفت نظری و استدلالی فربه و چاق شدن عقل و تسیلم نمودن وی به چنین دریافتی از جود حق تعالی است.
ب) 📍معرفت شهودی: مقصود از معرفت شهودی، قلبی و باطنی آنست که عارف و سالک در پرتو سلوک باطنی، تهذیب و تزکیه نفس خود را به تجرد بودن نزدیک می کند تا سنخیت با حق تعالی که ذات مجرد بی نهایت است پیدا کند تا از نزدیک تماشاگر جمال و جلال الهی باشد، و با تابش انوار الهی بر دل و قلب و روحش خود را مستغرق و فانی و محو در صفات جمال و جلال الهی ببیند، و این نوع از معرفت شهودی تنها نصیب اوحدی از اولیاء الهی می شود، و امام علی علیه السلام خود یکی از همین اوحدی است که چنین معرفتی را تجربه کرده اند از همین روست عروة بن زبير مى گويد: (('در مسجد رسول خدا نشسته بوديم و درباره اعمال اهل بدر و گذشته ها گفتگو مى كرديم، ابودرداء از حاضرين بود گفت: مردم!! مى خواهيد از كسى به شما خبر دهم كه از همگان، ثروتش كمتر و پارسائيش بيشتر، و در عبادت كوشاتر است؟ گفتند: آرى. گفت: اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام.))
⚡عروه گويد: 'به خدا سوگند به خاطر اين گفتار ابودرداء همه اهل مجلس از او رو گرداندند؛ زيرا اينان از دشمنان حضرت بودند و طاقت شنيدن فضايل حضرت را نداشتند. مردى از انصار، رو به او كرد و گفت: سخنى گفتى كه حاضران هيچ كدام با تو موافقت نكردند. ابودرداء گفت: مردم! چيزى را كه خودم ديدم براى شما تعريف كنم: شب هنگام در قسمتى از باغات، على عليه السلام را مشاهده كردم كه از غلامان خود كناره گرفته، در لابه لاى درختان خرما پنهان شد، از من دور شد و من او را گم كردم. پيش خود گفتم حتما به منزلش رفته است، چيزى نگذشت كه صداى ناله اى حزن انگيز و نغمه اى دل خراش به گوشم رسيد كه صاحب ناله مى گفت: 'پروردگارا! چه بسيار گناهى كه به خاطر حلم و گذشت خود، با عذاب كردن من، در صدد مقابله بر نيامدى، و چه بسيار جرمى كه با كرم خود از كشف نمودن آن خوددارى فرمودى، خداوندا! اگر عمرى طولانى در نافرمانيت گذرانده ام و نامه عمل و بار گناهم سنگين شده است، به غير آمرزشت آرزويى ندارم و به جز خشنوديت به چيزى اميد ندارم.'
⚡از شنيدن ناله به جستجوى صاحب آن افتادم، ناگهان ديدم كه حضرت على عليه السلام است، در گوشه اى بى حركت خود را پنهان ساختم. در آن نيمه شب، نماز بسيارى خواند؛ آنگاه به دعا و گريه پرداخت و از حال خود به درگاه الهى،شكوه مى برد از جمله مناجاتهاى حضرت، با خداوند اين بود:
☀️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀
@pmsh313❀
╰━━❀🕊❀🌼❀🕊❀━━╯