جهت دادن به تلاشها و برنامههای فرد در زندگی، برونریزی هیجانی و عاطفی غمها و ناراحتیها و سبک شدن روحی و دهها خاصیت دیگر از آثار دعا است. بنابراین اگر خاصیت دعا در تغییرات عینی نسبت به کسی که انسان برای او دعا میکند یا تغییرات عینی در زندگی مادی دعاکننده خلاصه شود، چنین امری در واقع به معنای نشناختن یا نادیده گرفتن حقیقت و ابعاد متکثر دعاست.
حتی اگر دعا را خواستن حاجت و طلب تغییرات محسوس در زندگی دنیایی دعاکننده یا دعاشده تعریف کنیم، باز هم آزمایشهای پیمایشی و روانشناختی نمیتواند آثار آن را اثبات و ابطال کند؛ زیرا بنا به معارف دینی همه دعاها از سوی خداوند شنیده میشود اما از آنجا که خداوند خیر محض است و جز به مصلحت بندهاش رفتار نمیکند، دعاهایی که خیر بنده نیست یا شرایط دنیایی، مانع از برآوردن آن است را به صورتهای دیگری جبران میکند. مثلا نیازهای دیگری از او را برطرف میکند یا گناهانی را برایش میبخشاید یا در زندگی پس از مرگ، او را از نعمتهای اخروی سرشار میکند.
مهمتر از همه اینکه دعا یک سازوکار جدی، حقیقی و ربّانی است و مقهور دستکاریهای بشری نمیشود! دعا در صورتی مؤثر و سودمند است که از اعماق قلب دعاکننده و با خلوص نیّت تمام انجام گیرد. از این رو قرار دادن آن در چارچوب آزمونهای بشری برای اثبات صحت یا بطلان آن، در واقع، تهی کردن دعا از حقیقت دعاست و نتیجه آن هم عدم تحقق دعای حقیقی و بینتیجه ماندن دعاهای صوری آزمون شده است!
خدا و قوانین جهان!
اولا این مسئله که «آیا موجودی ماورایی میتواند قوانین کیهانی را بر هم بزند یا نمیتواند» اساسا ارتباطی با اثر داشتن یا نداشتن دعا ندارد؛ چرا که استجابت دعا به معنای بر هم زدن قوانین کیهانی نیست؛ بلکه در چارچوب قوانین هستی صورت میگیرد. دعا خود یکی از قوانین هستی است. دعا همچون معجزات انبیاست، که هرچند خلاف عادت و فراتر از قوانین شناخته شده توسط بشر است اما چیزی خارج از قوانین هستی نیست و نظام علت و معلولی حاکم بر هستی را نقض نمیکند.(2) در مورد استجابت دعا هم چنین تصویری وجود دارد، با این تفاوت که در اعجاز، همیشه خرق عادت صورت میگیرد؛ ولی در دعا همیشه خرق عادت صورت نمیگیرد؛ گاهی دعا زمینههای عادی را هم فراهم میکند؛ از این رو استجابت دعا همیشه همراه با خرق عادت نیست! در علم حکمت، عالم طبیعت به عنوان پایینترین مراتب وجود شناخته میشود(3) و هرچیزی در آن پدید میآید در حقیقت از مراتب بالا تنزل مییابد.(4)
اینکه چه پدیدهای در چه زمان و مکانی و با چه کیفیتی رخ دهد بستگی به عالم غیب دارد، در واقع سرنوشت این جهان در عالم غیب رقم میخورد.(5) بر این اساس هرکس بتواند با عالم غیب مرتبط شود و چیزی را در آنجا برای خود مقدّر کند یا چیزی را از مقدّرات خود حذف کند، این امر در عالم دنیا اثر میگذارد. دعا راه ارتباط با غیب و تغییر مقدّرات دنیایی از طریق تغییر برنامه ملکوتی عالم است.
چنانکه گفته شد حقیقت دعا اتصال روح انسان با روح عالم هستی است و هرگاه این اتصال برقرار شود، پیگیری اجابت آن دعا از سوی خداوند قطعی است. به همین سبب برخی از دعاها اجابتشدنی نیست، زیرا در واقع دعا نیست؛ بلکه لقلقه زبان است و هیچگونه اتصالی در آن با روح عالم هستی برقرار نشده است.
آیا دعا میتواند آثار منفی هم داشته باشد؟
با تعریفی که از دعا ارائه شد، پاسخ روشن است. دعا هرگز آثار منفی ندارد. بله! دعانماها و دعاهای ناقص آثار منفی دارند؛ امّا دعای حقیقی و صادقانه ممکن نیست اثر منفی داشته باشد. دعانماها، دعاهایی است که در آن اتصال به عالم غیب و مرتبط شدن با روح هستی تحقق نمییابد و دعاهای ناقص دعاهایی است که عملی را به همراه خود ندارد. دعا با آرزوهای طولانی دنیوی تفاوتی جوهری دارد. بله اگر انسان دائما کمبودهای مادى خود را ببیند و آرزوهای بلندى در دنیا داشته باشد، افسرده میشود اما این رفتار نادرست چه ربطی به دعا دارد؟! دعا یعنی بلوغ انسان به سر حد اتصال با عالم غیب! و کسی که غرق در آرزوهای پوچ دنیایی است، چنین بلوغی ندارد.
خلق اطفالند جز مست خدا
نیست بالغ جز رهیده از هوی(6)
دعا همراه با اطمینان به پروردگار عالم است. دعا یعنی تو میدانی کار به دست اوست و این سرورآفرین خواهد بود و هرگونه افسردگی را از بین خواهد برد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، انتشارات صدرا، ج۱، ص۳۹.
2. طباطبایی، محمدحسین، اعجاز قرآن، ناشر مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، چاپ اول، سال۱۳۶۲، ص۱۱۹.
3. طباطبایی، محمدحسین، نهایهًْالحکمه، ناشر موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم، چاپ دوازدهم، سال۱۴۰۲، ج۴، ص۱۲۴۱.
4. حجر: ۲۱.
5. خرازی، محسن، بدایهًْالمعارف الاعتقادیه، مرکز تحقیقات رایانهای، اصفهان، سال۱۳۸۹، قضا و قدر، ص۱۵۴.
6.مثنوی معنوی، دفتر اول
* مرکز مطالعات و پاسخگو