📌 *متن شبهه* 👇
#1238
جاسم مهدی ٬ مجری شبکه anb TV عراق٬ شعری از محمد الماغوط شاعر فقید سوری می خواند که در آن
اسلام را متعلق به ۱۴۰۰ سال قبل دانسته و به مطالبی از جمله مواردی اشاره کرده که سبب استقبال آتئیست ها قرار گرفت. به نحوی که آن ویدئو را ترجمه کرده و به بازنشر آن مبادرت کرده اند.
جاسم مهدی در تاریخ ۲۱ جولای ۲۰۱۹ آن شعر محمد الماغوط را در شبکه خود قرائت کرد که محتوای آن اینچنین است:
« ۱۴۰۰سال قبل عده ای در صحرا می زیستند و جنگ می کردند و اسیر می گرفتند و غارت می کردند و...
از ۱۴۰۰ سال قبل متونی به جای مانده و آن را مقدس دانسته اند...
پس از ۱۴۰۰ سال میخواهند مثل آنان بیندیشیم و لباس بپوشیم و بجنگیم و ازدواج کنیم و...
۱۴۰۰ سال به یهود و نصاری دشنام دادیم و برای آنان طلب مرگ کردیم...
در عوض سرزمین ما خراب شد و سرزمین آنان آباد...
ما گرفتار این هستیم که با کدام پا به مستراح برویم و آنها اتم را شکافتند و انقلاب دیجیتالی راه انداختند...
علمای ما به جهاد نکاح و شیر خوردن مرد از پستان زن رسیدند...
آیا رواست پس از ۱۴۰۰ سال عقل ما همچنان در بند و اسیر باشد و زمان فکر باز و روشن فرا نرسیده است».
📌 *پاسخ به شبهه*👇
پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که سنجش و داوری در مورد دین و ابعاد گوناگون آن را باید به متخصص و اهل آن فن داد و نه اینکه گوش عقل و فهم خود را به دست شاعری گزنده گوی بسپاریم !
متخصصان تاریخ و ادیان نظری متفاوت با محمد الماغوط در مورد اسلام دارند:
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن ج ۴ ٬ ص ۴۳۲ می نویسد:« پیدایش و اضمحلال تمدن اسلامی از حوادث بزرگ تاریخ است.اسلام طی پنج قرن از سال ۷۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی ٬ از لحاظ نیرو٬ نظم ٬ بسط قلمرو و حکومت٬ تصفیه اخلاق و رفتار٬ سطح زندگانی٬ وضع قوانین منصفانه انسانی و تساهل دینی ٬ ادبیات ٬ دانشوری٬ علم ٬طب و فلسفه پیشاهنگ جهان بود.»
گوستاولوبون در کتاب تمدن اسلام و عرب٬ ص ۷۵۱ ( چاپ چهارم) می نویسد: « نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده اسلام٬ آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم را زیر و رو نمودند ٬ در طریق آدمیت داخل کرد و نیز نفوذ عقلانی آنان دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن به کلی بی خبر بودند ٬ به روی آنان باز کرد و تا ششصد سال استاد اروپاییان بودند.»
داوری این شاعر درباره دین ٬ داوری ای کوته بینانه ٬ سطحی ٬ مغرضانه و غلط است:
اول آنکه ظاهرا او دین اسلام را با جاهلیت قبل از آن یکی دانسته و خصوصیات دوران جاهلیت را به نام اسلام گذاشته است.
ثانیا دینی که به انسانیت و اخلاق و آزادگی فرا میخواند در کجا خواسته که به یهود و نصارای عالم دشنام دهیم. پیامبر اکرم (ص) در برابر گستاخی یهودی ای که بر سر او به هنگام گذر از کوچه خاکستر و شکمبه حیوان می ریخت٬ به عیادت او می رود. نه تنها معصومین (ع) ما در برابر دشنام ٬ عفو میکنند که دست پروردگان آنان نیز در برابر دشنام به دعا برای آنان اقدام میکنند( ماجرای بدگویی به مالک اشتر در بازار و به مسجد رفتن مالک برای دعا در حق توهین کننده به او)
بسیاری از اشکالات فقهی ای هم که گرفته ٬ احکام صادره از دین حقیقی نیست و برگرفته از نگاه وهابیت است(اینکه باید مثل ۱۴۰۰ سال قبل بپوشیم و ازدواج کنیم و بیندیشیم و...همان نگاه سلفی گری و ادعای وهابی ها در رجوع به سلف صالح است. یا جهاد نکاح و شیر خوردن مرد از پستان زن و...) که وهابیت خود آفتی برای جهان اسلام شده است.
دینی که اکراه و الزام را در اصل آن نمیپذیرد( لا اکراه فی الدین) و همواره به پرسشگری و پذیرش حق فرا میخواند( فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه) دشمن جهالت و تقلید کورکورانه است و با تعریف دین این شاعر همخوان نیست!
مطلب اساسی ای که باید به آن توجه داشت این است که آیا دین می تواند مانع پیشرفت شود؟ باید میان دین ناب با عقاید خرافی تفکیک گذاشت.
نه دین علت عقب افتادگی است و نه تمدن غرب محصول دین گریزی. آنچه اروپا از رنسانس به بعد کنار گذاشت دین ناب نبود بلکه فهم کلیسا از دین تحریف یافته ای بود که با عقل و دانش روز در ستیز بود. بسیاری از متفکران بر این عقیده اند که رگه های دین ستیزی ای هم که در غرب شاهدیم از نواقص و آسیب های تمدن غربی است که اینک سعی در زنده کردن دین در جامعه خود دارند.
این گفته که مسلمانان فقط عقب افتاده اند نیز صحیح نیست: اولا کشورهای غیر مسلمانی هست که پیشرفته نبوده و در فقر هستند و ثانیا در خود کشورهای پیشرفته هم همه در رفاه نیستند و اکثر آنها نیز از انحطاط اخلاقی به ستوه آمده اند.
از سوی دیگر٬ عقب ماندگی مسلمانان را باید در انحراف از دین ناب و حقیقی ٬ دنیا پرستی٬ آلودگی به مفاسد ٬ سستی و تنبلی٬ وحود حکومت های فاسد و وابسته و مستبد٬ هجوم بیگانگان ٬ به استعمار کشیده شدن توسط غربیان( که استعمار دیگر ملل از جمله عوامل پیشرفت همین غرب است) ٬ سرگرم شدن مسلمانان