👤سلام من آدم مذهبی بودم ولی مشکل بزرگی سر راه ازدواجم بود هزاران نذر کردم ، زیارت امام حسین همیشه میگفتم خدا بزرگه ولی کمکم نکرد الان تقریبا مشکلم با تقلای پزشکی در سن ۴۲ حل شده که دیگه جوونیم رفت و همه موقعیت ازدواجم از دست دادم با حسرت و در کنار این آدم مذهبی بی وجدان سر راهم قرار گرفت برا ازدواج هرچی از خدا کمک خواستم کمکم نکرد راه نشونم بده من شکست خوردم هیچوقت هم فراموش نمیکنم و نمیبخشم ولی خدا تقاص نکرد ظالم و سالم الان بعد سه سال ، دیگه من با دل شکسته اصلا به وجود خدا شک دارم بارها عهد کردم وفا کردم ولی وفای خدا ندیدم جهنم رو بیگناه همین دنیا تجربه کردم از کودکی تا الان هیچ روز خوش نداشتم همش حسرت الان بدم میاد نماز میخونم و فکرشو میکنم خدا هیچوقت صدای التماس من اندازه ..... هم گوش نکرد احساس میکنم خدا ازم بدش میاد هر چی من بخاطر خدا کمک کردم ولی خداوند در۴۰ سالگی شکستم داد در واقع شادم نکرد و غمگین ترم هم کرد خیلی گفتم اگه قسمتم با این آقا نیست راهم جدا کن مهرشو ببر ولی وقتی دلبسته شدم ازم دورش کرد دیگه هیچ ترسی از جهنم ندارم و خوشم هم از بهشت نمیاد دعا نمیکنم حتی ازدواج کنم و بچه دار بشم داغ اون شکستو از یاد نمیبرم از اینکه مهمون داری کنم و حتی به پدر مادرم نیکی و خدمت کنم بدم میاد اگه هم راه بلد باشم به زندگی پایان میدم همش اشک و آه ولی خدا به دروغگوی زیاده خواه حق منو انگاری بخشیده و حقمو نگرفته در صورتیکه حق خیلی ها رو میگیره من بهش گفتم تقاص بعدا و قیامت نمیخوام پاک کنه حق دل شکسته من حق الناس هست و خدا حق گذشت نداره. راهنمایی کنید @prgoneh 👇 👇 👇 پاسخ