🛑جابر بن عبد الله الأنصاري ، وروي عن أبي جعفر عليه‌السلام أن الحجاج طلبه وقال : تلعن أبا تراب وأمر بقطع يديه ورجليه وقتله. و أقول: كان هؤلاء الأجلاء من خواص أصحاب الأئمة عليهم السلام كانوا مأذونين من قبل الأئمة عليهم السلام بترك التقية لمصلحة خاصة خفية، أو أنهم كانوا يعلمون أنه لا ينفعهم التقية و أنهم يقتلون على كل حال بأخبار المعصوم أو غيره، و التقية إنما تجب إذا نفعت مع أنه يظهر من بعض الأخبار أن التقية إنما تجب إبقاء للدين و أهله، فإذا بلغت الضلالة حدا توجب اضمحلال الدين بالكلية فلا تقية حينئذ و إن أوجب القتل كما أن الحسين عليه السلام لما رأى انطماس آثار الحق رأسا ترك التقية و المسالمة. 🔰علامه مجلسی علیه الرحمه: از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حجاج بن یوسف ثقفی، جابر بن عبدالله انصاری را احضار کرد و به وی گفت: باید علی بن ابی طالب را لعن کنی(نعوذ بالله) ولی جابر قبول نکرد لذا حجاج امر به قطع دست و پا جابر کرد تا جابر از دنیا رفت. علامه مجلسی علیه الرحمه: این بزرگان از خواص یاران ائمه علیهم السلام هستند و از طرف ائمه علیهم السلام اجازه بر ترک تقیه دارند بخاطر مصالح خفیه(مصالحی که علنی نیستند) یا اینکه آنان(امثال جابر) میدانستند که تقیه کردن برای آنان نفعی ندارد و چه تقیه بکند چه تقیه نکند کشته میشوند چون از ائمه علیهم السلام و مابقی اخبار متوجه شده بودند که کشته میشوند( مثل میثم‌تمار) و تقیه زمانی واجب است که نفعی داشته باشد بخاطر اینکه از احادیث فهمیده شده تقیه برای زمانی است که دین یا اهل دین حفظ شوند. 👈لذا زمانی که ظلالت به حدی برسد که دین در معرض نابودی کلی باشد در این هنگام تقیه ای در کار نیست اگر چه نتیجه اش مرگ باشد مثل امام حسین علیه السلام زمانی که متوجه شد دین و آثار دین در حال نابودی هستند، تقیه و مدارا را ترک کرد 📚مرآة العقول ج11ص98 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi