سلام تمام آرزوی من به خودم نگاه می‌کنم... به دیدگانی که در حسرت دیدارتان به راه ماند... به مویی که در اندوه فراقتان سپید شد... به چهره‌ای که از درد ندیدنتان پیر گشت... عمری که در انتظار آمدنتان در اشتیاق و التهاب گذشت... به بغض همواره‌ای که از هربار شنیدن نامتان در آستانه‌ی گلو نشست... به اشکی که همیشه به تلنگر مهرتان بر گونه‌هایم جاری بود... بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش فراقت دود از کفن برآید... @kindfather1