مجلس قائم شهر (سوادکوه، جویبار و سیمرغ) qaemshahr & cimorgh
این شعرخوانی «سردار شهید محمد ناظری» را باید با طلا نوشت: ای آب ندیـده هــا و آبی شده هــا بی جبهه
کوه باشی، سیل یا باران ... چه فرقی می‎‌‌کند؟ سرو باشی، باد یا توفان ... چه فرقی می‎‌‌کند؟ مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان آسمانِ شام یا ایران چه فرقی می‎‌‌کند؟ قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم حصرِ الزهرا و آبادان چه فرقی می‌‎‌کند؟ مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌‎‌کند؟ هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌‎‌کند؟ شعله در شعله تن ققنوس می‎سوزد ولی لحظۀ آغاز با پایان چه فرقی می‌‏‎‎کند؟