ای قلدر زورگوی مجنون
ای فرقهی بیوجود صهیون
در شر و شقاوت و پلشتی
شیطان به تو وامدار و مدیون
بهتر بود از تو هفتصد بار
تیفوس و سل و جذام و طاعون
در منطقه مثل غده هستی
یک غدهی مملو از سلاطون!
کردار شما سفید کرده
روی مغول و یزید و قارون
هرگز نشود سفید رویت
با شصت هزار بشکه صابون
باید که از این جهان شوی محو
این بار کشیدهایم سیفون
در حلق تو گیر کرده گویا
هسته که نه، بل درخت زیتون
از ترس به دور خود زنی چرخ
چون گربهی گیج توی میدون
لبنان که برای تو زیاد است
حقا که حریف توست صیدون
پرسید یکی که: When do they go?
دادند جواب که: very soon
باید که شنا کنید آخر
یا توی شلنگ یا که در خون
آید که در استوری نویسیم:
الاقصی و رفح، هماکنون
چون قافیهای دگر نجوییم
هجو تو به مثنوی بگوییم
ای عقرب زخم خوردهی هیز
ای زالوی زشت رقت انگیز
ای شومپت شاسکول قوزمیت
ای گنبد آهنت در پیت
آن ضربهی غیر قابل تر
میمش نشدهست جا در آن ور!
کردهست چه با تو که چنین زار
گشتی و شدی چنان سگ هار
زنبور درشت بیمروت
از کار تو میکشد خجالت
کفتار که میکند پلشتی
در نزد تو لوطی است و مشتی
هر کس که کند ز تو حمایت
کردهست به عالمی خیانت
ای بچه کش پلید سیرت
باید که در آوریم پیرت
باید که شوی ز منطقه جیم
ای غده ی بدسگال بدخیم
«هر بیشه گمان مبر که خالیست»
«سجیل» و «عقاب» این حوالیست
ریزیم سرت چو رستم و گیو
از عکا تا خود تلآویو
ای جرثُمهی درازدستی
خوردی ز حماس ضرب شستی
خوردی دو هزار زخم تازه
از دور جدید انتفاضه
آمد به سویت دوباره موشک
برخیز و برو سراغ پوشک
پهپاد و کروز با بالستیک
ریزد به سرت مرتب و شیک!
هرچند زبان دراز هستی
در معرض انقراض هستی
ای طفل حرام موشهدایان
برخیز و سلام کن به پایان
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm