✍️آیا اسلام بی را باید رها کرد؟ 🔶👈در جامعه امروز ما، دو رویکرد نسبت به از سوی دو گروه وجود دارد: 1⃣گروه اول کسانی که را دستمایه مباحث سیاسی روز قرار داده تا با آن مبانی حکومت در عصر غیبت را تثبیت کنند و نشان دهند که حکومت یک امر الهی است و رأی مردم در مشروعیت آن دخالتی ندارد و تعیین ولی فقیه در این عصر همانند تعیین امیرالمومنین در عصر پیامبر، و ماهیت و قلمرو ولایت نیز همان است. 2⃣و گروه دوم کسانی که غدیر را دستمایه تداوم بحشیدن به مجادلات کلامی قرار داده و دینداری بدون ولایت را کفر میدانند(الولایه نزلت فی اخر عمره (ص) فی غدیر خم و المخالفه فیها مستلزمه لکفر المخالف-الحدائق للبحرانی). در استدلال آنها، ولایت، اساس اسلام است و مخالف آن حقیقتا کافراست، هر چند ظاهرا مسلمان است(الاسلام بنی علی الولایه فبانتفاء الولایه ینتفی الاسلام واقعا- التنقیح للخویی) بررسی هر یک از این دو دیدگاه مجال گسترده‌ای میخواهد و به اجمال میتوان اشاره کرد که بسیاری از محققان با چنین نظراتی موافق نیستند. بنظر آنها ولایت مفهوم گسترده‌ای دارد که در «اولی بالمومنین من انفسهم»(در قرآن) و «اَلست اولی بکم من 👈انفسکم»(درخطبه غدیر) نمیتواند شامل «فقیه» شود و بقول آیت الله حائری موسس حوزه: «لاشبهه فی عدم ثبوت الولایه بالمعنی الذی ثبت فی الائمه من کونهم اولی بالمومنین من انفسهم فی الفقیه»(البیع للاراکی) همچنین «ولایت» در حقیقت اسلام، دخالتی نداشته و لذا منکران آن واقعا مسلمانند. ولی بنظر میرسد با مراجعه مستقیم به کلام مولی(ع) اساسا نگاهمان به موضوع خلافت تغییر میکند و در حالی که نص بر امامت حضرت را پذیرفته‌ایم، نمیتوانیم با چنین تحلیلهایی موافقت کنیم ⏬ ✅امیر المومنین(ع) پس از تصدی خلافت، از سوی دوستان خود مورد سوال قرار میگرفت که ماجرای تغییر خلافت پس از پیامبر چه بود؟ بالاخره امام باصرار آنان چنین پاسخ داد: 🔻🔺👈«پس از وفات رسول خدا(ص) به ذهنم خطور نمیکرد که خلافت را از من بگیرند ولی مردم بسوی فلانی روی آوردند و من ناراحت شدم و از همکاری کناره‌گیری کردم تا اینکه عده‌ای، از اسلام رویگردان شده و به نابودی دین فرا خواندند، ترسیدم که اگر به کمک اسلام نشتابم، آسیبی ببیند که مصیبتش بیش از زوال ولایت من بر شما باشد زیرا این ولایت چند روزی ماندگار است و مانند سراب سپری میگردد: «فلما مضی (ص) تنازع المسلمون الامر من بعده فوالله ما کان یلقی فی روعی و لایخطر ببالی ...» این کلام حضرت علاوه بر نهج البلاغه(نامه۶۲) در منابع معتبر دیگر مانند الغارات ثقفی و الرسائل کلینی و برخی مآخذ دیگر نیز نقل شده و پیوسته بدون تردید مورد قبول بوده است ولی مضمون این کلام با تلقی امروز بسیاری از ما از موضوع خلافت، متفاوت است: 🌴🔸الف) امام (ع) احتمال انحراف خلافت را نمیدادند یعنی یک فتنه از قبل طراحی شده نبود: «ما کان یلقی فی روعی و لا یخطر ببالی...» ب) این تغییر و انحراف با مشارکت عموم مردم اتفاق افتاد : «ان العرب تزعج...» ج) بیعت با خلیفه با استقبال مردم انجام گرفت: «انثیال الناس علی فلان یبایعونه...» د) امام(ع) برای جلوگیری از صدمه به اسلام، به همکاری با دستگاه خلافت اقدام کردند: «فامسکت یدی حتی رایت راجعه الناس...» ه) حضرت «ولایت» خود را «متاع روزهای گذرا و اندک» میخوانند: «فوت ولایتکم التی متاع ایام قلائل...» و) اسلامِ بدون ولایت را هم باید حفظ و از آن دفاع نمود و حتی برای آن باید با خلیفه غاصب همکاری کرد. 🌴🔸ز) مصیبت بر «اسلام» (ولو بدون ولایت) سنگینتر و مهمتر از مصیبت بر «ولایت» است، مصیبت دوم را گاه باید تحمل کرد تا مصیبت اول اتفاق نیفتد: «تکون المصیبه به علی اعظم من فوت ولایتکم...» 🌴 روزی است که باید به دین و ولایت از نگاه امیرالمومنین(ع) نگریست و بر آن استقامت ورزید ولی آیا درک ما از ولایت با آموزه‌های خود حضرت سازگار است؟ 🎙استاد سروش محلاتی @quranpuyan