🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸عاشورا، صحنۀ گذشت از تعلّقات و محبوبها🔸
مشکل ابلیس چه بود که وقتی گفتند به آدم سجده کن، سجده نکرد؟ او گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ» (من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفريده اى). او قبول دارد که هر دو آفریدۀ خدا هستند، ولی چطور شد که قبول نکرد سجده کند؟ چطور شد که شش هزار سال سجدۀ قبلی مشکلی نداشت، ولی این یک سجده مشکل داشت؟ علتش این بود که شیطان «عزّت پرست» بود.
پا روی عزّت خودش نمیگذاشت و شش هزار سال عبادتی را که در امتداد عزّت خودش بود، انجام میداد. مرتباً عبادت میکرد و عزیزتر میشد؛ ظاهرش عبادت بود و باطنش عزّت طلبی. خدا نمیخواست او را رسوا کند، خدا خواست او را از این جهل نجات دهد. خدا میخواست بزرگترین کمک را به ابلیس بکند. روی خودت پا بگذار و از حجاب خودت بیرون بیا و از خودمحوری، به خدا محوری منتقل شو. یک سجده است، ولی محور را از خودمحوری به خدامحوری انتقال میدهد.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (هرگز به نيكى دست نخواهيد يافت، مگر از آنچه دوست داريد به ديگران ببخشيد). میفرماید آنچه دوست داری را خرج کن. خرج کردنِ «عزّت» واقعاً سخت است.
حسین ابن علی علیه السلام در عاشورا چه کرد؟ محبوبانش را به میدان آورد: دخترش را، زنش را، بچۀ شیرخوارش را. او همۀ اینها را انفاق میکند. عاشقها این کار را میکنند و غیرعاشقها این کار را نمیکنند. عاشق اگر به خاطر عشقش بدنام شود، صدایش درنمیآید و اعلام برائت و پشیمانی نمیکند. فحشش را هم میخورد. امام حسین علیه السلام عاشق است و به او میگویند «خارجی».
امام خمینی رحمه الله هم عاشق بود و از آبرویش خرج میکرد. بزرگترین کارهای امام در جاهایی که عزّتش را زیر پا میگذارد، تجلّی میکند. میدانید در فتوایی که امام علیه سلمان رشدی صادر کرد، چه کرد؟ امام راحل در دنیا عزّتی پیدا کرده بود و میدانست که اگر بگوید او را بکُشید، همۀ عالَم با او مخالفت میکنند. دیدید چه بر سر امام آوردند؟
گاهی لوبیا را میریزند داخل دیگ و گوشت هم میریزند و آبگوشتی درست میکنند. این یک نوع مصرف کردن لوبیاست. گاهی هم لوبیا را خاک میکنند. وقتی دفنش کردند زیر خاک متلاشی میشود، اما جوانه میزند و بالا میآید. وقتی انسان انفاق میکند، مانند این است که دفن میکند. باید عزیزترین چیز را دفن کنی. وقتی دفنش کردی محصول بیشماری به تو میدهد. «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» (مَثَل آنان كه دارايی هاى خود را در راه خداوند میبخشند، چون دانه اى است كه هفت خوشه برآورده باشد، در هر خوشه صد دانه و خداوند براى هر كه بخواهد چند برابر میگرداند و خداوند نعمت گسترى داناست).
نباید عزّت محور بود؛ بلکه تکلیف محوری صحیح است. تکلیف محور آن است که آبرو بیاورد، نه اینکه آبرو بردارد. آبرو به دست آوردن موج سواری است. آبرو خرج کردن تکلیف محوری است. انسان باید حرف حق را بزند، اگرچه به او فحش بدهند.
کتاب آئینه تمام نما/فصل درسهای عاشورا/ صفحه 103