🌴خاطرات کربلا🌴 (مخالفان رفتن امام حسین(ع)به سمت عراق‏) 💢 عبد اللَّه بن عمر عبد اللَّه بن عمر بن خطّاب - كه كنيه‏ اش ابو عبد الرحمان است - پيش از هجرت به دنيا آمد و به همراه پدرش در مكّه اسلام آورد. آن گاه به مدينه هجرت كرد. وى در دو نبردِ بدر و اُحُد به خاطر سنّ كم شركت نداشت؛ ولى در جنگ احزاب و ساير جنگ‏ها شركت داشت. در كتب‏ سنّی، از وى روايت‏هاى بسيارى نقل شده ‏است. عمر، با عضويت او در شوراى خلافت مخالفت كرد و مى ‏گفت: شايستگى خلافت ندارد؛ بلكه نمى‏ تواند همسر خود را هم طلاق بدهد؛ ولى بنا بر نقلى، او را يكى از اعضاى شورا قرار داد. مشروط بر آن كه كارى بر عهده ‏اش نباشد. پس از خلافت عثمان وى از سياست كناره گرفت. او با معاويه و يزيد بيعت كرد. وى در جنگ‏هاى امير مؤمنان عليه السلام همراه ايشان نبود و از دشمنان ايشان هم نبود. او در سال ۷۴ هجرى در هشتاد و چهار سالگى درگذشت. 📕تاريخ دمشق - به نقل از شَعبى - : چون حسين بن على عليه السلام راهى عراق شد، به ابن عمر گفته شد: راستى برادرت حسين، ره‏سپار عراق شده است. اين بود كه نزد حسين عليه السلام آمد و او را به خدا سوگند داد و گفت: به راستى كه مردم عراق مردم بدى هستند و پدرت را كشتند و برادرت را [نيزه‏] زدند و چنين و چنان كردند. چون از او نوميد شد، دست به گردن او آويخت و ميان دو ديده‏ اش را بوسيد و گفت: تو را كه كشته مى ‏شوى، به خدا مى ‏سپارم. از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مى‏ فرمود : «خدا، دنيا را براى شما نخواسته است». 📚تاريخ دمشق : ج ۱۴ ص ۲۰۱ ح ۳۵۴۱ به حق زینب کبری سلام الله علیها 🤲