🌱🌱🌱
زندگی نامه طلبه جوان
شهید محمد هادی زلفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_شصت_و_پنجم
طلبه ي لولهكش
هادي در كنار درس خواندن براي طلبه ها صحبت ميكرد و به شرايط روز
عراق و موقعيت آمريكا و دشمني اين كشور با مسلمانان اشاره ميكرد.
حاال ديگر زبان عربي را به خوبي تكلم ميكرد. خيلي از طلبه ها عاشق
هادي شده بودند.
او با درآمد شخصي خودش بارها دوستان را به خانهي خودش دعوت
ميكرد و براي آنها غذا درست ميكرد.
منزل هادي محل رفت و آمد دوستان ايراني نيز شده بود. در ايام اربعين،
خانه را براي اسكان زائران آماده ميكرد و خودش مشغول پخت و پز و
پذيرايي از زائران ابا عبدالله الحسين ع ميشد.
برخي از دوستان عراقي هادي ميگفتند: تو نميترسي كه در اين خانه ي
بزرگ و قديمي و ترسناك، تك و تنها زندگي ميكني؟
هادي هم ميگفت: اگر مثل من مدتها كنار خيابان خوابيده بوديد قدر
اين خانه را ميدانستيد!
بعد از آن رفت و آمد هادي با منازل دوستان طلبهاش بيشتر شد. در اين
رفت و آمدها متوجه شد كه بيشتر دوستان طلبه، از خانوادههاي مستضعف
نجف هستند. بسياري از اين خانوادهها در منازلي زندگي ميكنند كه از
نيازهاي اوليه محروم است.
#ادامهدارد
@rafiq_shahidam96