* 💞﷽💞
#مُشکین85
تلخ شدم باز و گفتم:
_ آره خوب خاطرم رو میخواست و به اینجا رسیدیم.
_ ببین باباجان، عماد از من خواسته رضایتت رو بگیرم، بذاری حرفهاش رو باهات بزنه و این ابهام چند ساله رو برات روشن کنه منی که پدرش بودم در حق این بچه بد کردم و حرف غریبه رو باور کردم و حرف بچهی خودم رو روی عصبانیت قبول نکردم اما اون بارها گفته یه نفر برام مهمه.
اون که باورم کنه دیگه برام کل آدمیزاد روی زمین مهم نیست. حالا
میخوام ببینم روی من پیرمرد و این اولاد پیغمبر رو زمین میندازی و باز اصرار داری که حرفهاش رو نشنوی یا اینکه نه و این مهلت رو بهش میدی.
نمیدونستم چی بگم توی معذوریت عجیی بودم. خودش و فرخنده سادات رو دوتایی وسط انداخته بود.
_ آخه چی میخواد بگه که سه ساله روز و شب من رو تیره و تار کرده. اصلا چی داره که بگه.
_ خوب بذار بگه، مرگ یه بار شیون هم یه بار. تونست قانعت کنه که چه بهتر، نتونست هم که همینجور بمونید. من قول میدم دیگه اجازه ندم پاپیات بشه.
مکثی کردم و گفتم:
_ میدونم که میتونم رو حرف شما حساب کنم و پشتم بهتون گرمه، باشه قبول به حرفهاش گوش میکنم.
خوشحال به همدیگه نگاه کردند و حاج بابا قدردان رو بهم گفت:
_ خیر ببینی بابا! اگه یه روز بیاد و ببینم تو عماد رو بخشیدی دیگه هیچ دلنگرونی ندارم. عماد بعد اذون صبح راه میفته طرف قم یه زیارتی بکنید سنگهاتون رو هم وا بکنید و برگردید.
دنبال بهونه بودم. دلم این سفر رو حداقل الان نمیخواست، شاید از واکنش مرجان میترسیدم.
_ آخه الان که نمیشه، تا بخوام بچه ها رو روبراه کنم یه روز طول میکشه.
اونا رو یا بذار اینجا یا ببر خونه حاج ابراهیم خودت تنها برو.
سر زیر انداختم و با احتیاط گفتم:
_ مرجان چی؟
فرخنده سادات حرصی شده گفت:
_ اون کارهیی نیست. عوض اینکه اون از سایهی تو بترسه تو از اون حساب میبری مادر؟ چند روزه میخواد بره با رضا و فریبا سر بزنن به خواهرش. خانم عزم سفر داره، لابد باز میخواد بره دست به دامان رمال جماعت بشه. آخر با این کارهاش بچهم رو دیوونه میکنه.
چیزی نگفتم و بلند شدم.
حاج بابا گفت:
_ باباجان یه وقت نگی چون عماد پسرمه این رو میگم، ولی حیفه تو که خودت رو از محبت عماد بی نصیب کنی، اون خاطر تو رو خیلی میخواد.
پوزخندی تلخ زدم و پا توی حیاط گذاشتم.
✍🏻
#مژگان_گ
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍
eitaa.com/rahSalehin