💢احوالپرسی منافقانه! یک روز ابن سیرین از کوچه ای عبور می‌کرد، با کسی احوالپرسی کرد. او گفت: حالش خوب نیست، ۵۰۰ دینار بدهکار است، عیالوار است و چیزی ندارد. ابن سیرین به منزل رفت و هزار دینار آورد به او داد و گفت: ۵۰۰ دینار بدهکاریت را بده و بقیه را خرج عیالت کن. وقتی از او رد شد، گفت: وای بر من اگر دیگر حال کسی را بپرسم!! به او گفتند: مجبور نبودی که بدهکاری او را جبران کنی! گفت: وقتی حال کسی را بپرسی و او حال خود را بگوید و تو چاره‌ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی! 💢@rahehpasandideh