#داستان_آموزنده
🔆داستان سلطان خرمشاه هندى و جوان تاجر
در انوار نعمانيه آمده كه سيد مرحوم قضيه اى را نقل فرمود: كه مرد صالحى در درگاه سلطان خرمشاه هندى بود، و درآمد او در هر سال نزديك به چهارصد هزار تومان مى شد و او همه را در راه خدا انفاق مى كرد، اين عمل او را به سلطان رساندند.
او روزى مرد صالح را طلبيد و گفت : اى فلان ، انسان بايد قدر مال خود را بداند و ضايع نكند، من هم چنين شنيده ام كه تو قدر مال خودت را نمى دانى .
مرد صالح گفت : اى سلطان ! اما من فكر مى كنم ، كه از خواص تو كسى از من حريص تر نباشد و قدر مال خود را بيشتر از من نداند، براى اين كه من مى خواهم همه مال خود را با خود ببرم و چيزى باقى نگذارم ، ولى مردم مى خواهند كه اموال خود را بعد از خود براى ديگران بگذارند، حال آيا من بر مال خود حريص تر هستم يا آنان ؟
سلطان تصديق كرد و چيزى نگفت .
سيماى صدقه ، ص 79.
┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄
@RAHEKHODA