#جهان_بینی_اسلامی_توحید
قسمت شصت و هفتم
🌴توحید
🔹
ج(نظریه رئالیستی ۱
این نظریه معتقد است که آنچه انسان را از نظر فردی و اجتماعی تقسیم و تجزیه میکند و عامل اصلی تفرقه و تکثیر انسان است تعلّق انسان به اشیاء است نه تعلق اشیاء به انسان.اسارت انسان ناشی از "مملوکیت"او است و نه "مالکیتش". از این رو برای عامل تعلیم و تربیت،انقلاب اندیشه،ایمان،ایدئولوژی و آزادی معنوی نقش اوّل را قائل است ولی معتقد است که انسان همچنان که ماده محض نیست،روح محض هم نیست،معاش و معاد توأم با یکدیگرند.
🌱جسم و روان در یکدیگر تأثیر متقابل دارند،در همان حال که باید با عوامل روحی و روانی تفرقه،در پرتو توحید در عبادت و حق پرستی مبارزه کرد،با عوامل تبعیض،بی عدالتیها ،محرومیتها،ظلمها،اختناقها،طاغوتها ،غیر خدا را"ربّ گرفتن"ها به شدت جنگید.
🌼اسلام چنین منطقی دارد.اسلام که ظهور کرد،در آنِ واحد به دو دگرگونی و انقلاب و دو حرکت دست زد.اسلام نگفت تبعیضها،بی عدالتیها یا مالکیتها را از بین ببرید خود به خود همه چیز درست میشود،و نگفت درون را اصلاح کنید و به برون کار نداشته باشید.اخلاق را بسازید اجتماع خود به خود ساخته میشود.
🌷اسلام در آنِ واحد که ندای توحید روانی و درونی در پرتو ایمان به خداوند متعال و یگانهپرستی ذات یگانه او را داد،فریاد توحید اجتماعی در پرتو جهاد و مبارزه با ناهمواریهای اجتماعی را بلند کرد. این آیه کریمه قرآن که مانند ستاره در آسمان توحید انسانی میدرخشد و همان آیه ای است که رسول اکرم در دعوت نامههایش به سران کشورها میگنجانید،رئالیسم و واقعبینی و همه جانبه نگری اسلام را ارائه میدهد.
☀️تَعالَوا اِلَی کَلِمَه سَواء بَینَنا وَ بینَکُم اَن لانَعبُدَ اِلّا اللهَ وَ لانُشرِکَ بِهِ شَیئا *
"بیایید به سوی یک سخن،یک حقیقت که برای همه ما و شما یکسان است و آن اینکه خدای یگانه را بپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم ".
🌸تا اینجا،آیه کریمه به یگانگی بخشیدن به انسانها از راه ایمان واحد و جهت و قبله واحد و ایدهآل واحد و به آزادی معنوی رسیدن،میپردازد.آنگاه میفرماید:
☀️وَ لایَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضا اَربابا مِن دُونِ اللهِ.*
بعضی از ما انسانها بعضی دیگر را "ربّ"خود_و حال آنکه ربّ همه خداست_قرار ندهیم،به ارباب و بنده تجزیه نشویم.
بیایید آنگونه رایطههای اجتماعی غلط را که منجر به اینگونه تبعیضها میشود،قطع کنیم.
🌹پس از کشته شدن عثمان ،مردم برای بیعت به علی علیه السّلام هجوم آوردند.علی (ع)ناگزیر پذیرفت.اگر چه شخصا از قبول خلافت کراهت داشت،اما مسؤولیت شرعی او را وادار به پذیرش کرد.علی عليه السلام کراهت شخصی و مسؤولیت شرعی خود را اینطور بیان میکند:
لَولا حضورُ الحاضرِ و قیامُ الحُجّه بِوجودِ النّاصرِ و ما اَخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ اَن لایُقارُّوا عَلَی کِظّه ظالم و لاسَغَبِ مَظلوم لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلَی غارِبِها وَ لَسَقیتُ آخِرَها بِکَاسِ اَوَّلِها.
اگر گردآمدن مردم نبود،و اگر نبود که با اعلام نصرت مردم ،بر من اتمام حجت شد،و اگر نبود که خداوند از دانایان پیمان گرفته که آنجا که مردم به دو گروه تقسیم میشوند گروهی پرخور که از بس خوردهاند "،ترش"کردهاند و گروهی گرسنه و محروم،اگر اینها نبود من افسار مَرکب خلافت را روی شانهاش میانداختم و رهایش میکردم و کاری به کارش نداشتم.
🌺همه میدانیم که علی پس از عهدهدار شدن مسؤولیت دو کار را وجهه همت و در رأس برنامه خود قرارداد.یکی پند و اندرز و اصلاح روحیه و اخلاق مردم و بیان معارف الهی که نمونهاش نهجالبلاغه است و دیگر مبارزه با تبعیضات اجتماعی .
علی تنها به اصلاح درون و آزادسازی معنوی قناعت نکرد.همچنان که تنها اصلاحات اجتماعی را کافی ندانست.در دو جبهه دست به اصلاح زد.
آری این است برنامه اسلام.
🥀این بود که اسلام در دستی منطق و دعوت و برنامه تعلیم و تربیت در راه یگانگی فردی و اجتماعی انسانها در جهت خداپرستی داشت،و در دستی دیگر تیغ برای قطع روابط نامتعادل انسانی و درهم ریختن طبقات اجتماعی و درهم شکستن طاغوتها.
🌳جامعه بی طبقه اسلامی،یعنی جامعه بیتبعیض، جامعه بیمحروم،جامعه بیطاغوت،جامعه عادله،جامعه بیظلم.نه جامعه بیتفاوت که خود نوعی ظلم و بیعدالتی است،فرق است میان تبعیض و تفاوت،همچنان که در نظام تکوینی جهان،تفاوت هست.و این تفاوتهاست که به جهان زیبایی،تنوع،پیشروی و تکامل بخشیده است،اما تبعیض نیست.
🍀مدینه فاضله اسلامی،مدینه ضد تبعیض است نه ضد تفاوت.جامعه اسلامی جامعه تساویها ،برابریها و برادریهاست.اما نه تساوی منفی،بلکه تساوی مثبت.تساوی منفی یعنی به حساب نیاوردن امتیازات طبیعی افراد و سلب امتیازات اکتسابی آنها برای برقراری برابری.تساوی مثبت یعنی ایجاد امکانات مساوی برای عموم و تعلّق مکتسبات هر فرد به خودش و سلب امتیازات موهوم و ظالمانه.
ادامه در صفحه بعد👇