─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🦋
#پروانهای_در_دام_عنکبوت 🕷
#قسمت_صد_و_چهارم 🎬
یک ماهی از ازدواج من و علی و مستقر شدنمان در آپارتمان هارون میگذره... یک ماهی سرشار از عشق.... مملو از محبت.... یک ماهی که من یا تنها بودم و در عالم کتابهای پزشکی و کتاب تورات غرق بودم یا کنار علی مشق عشق میکردم.
الان تا حدودی دستم آمده که هانیه چطور بوده، درسهایی که خوانده، مباحث آساسیش را یاد گرفتم و تو بحث اعتقادی هم با افکار و اعتقادات یهودیان، خصوصاً یهودیهای صهیون یه پا کارشناس شدم و به قول علی الآن میتونم یک کنیسه پر از خاخام را درس بدهم🤣
نزدیک دو ماه هست که موصل کاملاً به دست داعش اسیره، البته اولش مردم موصل گول خوردند و فکر میکردند با آمدن داعش موصل بهشت برین میشه براشون اما الآن اگر چهرهی تک تک طرفداران و سینه چاکان داعش را ببینی از چهرهشان ندامت و پریشانی را میخوانی، روستاهای اطراف موصل گاهی دست داعشن و گاهی دست حشدالشعبی عراق اما اون چیزی که الآن بیشتر از همیشه روحیهی داعشیها را داغون کرده، وجود مبارز شجاع و جسوری که با سپاه شهادت طلبش در مقابل داعش قد کشیده و به گفتهی علی هر جا که پا میگذاریم، داعشیها حرف این مرد خدا را میزنند.
مردی که شجاعتش را در مکتب مولا علی علیهالسلام فراگرفته و شهادت طلبیاش را از امام حسین علیهالسلام آموخته و نگاهبانی حریم الله را از عباس بن علی علیهالسلام درس گرفته، مردی که بردن نامش لرزه بر اندام داعشیان که سهل است لرزه بر اندام شیطان بزرگ و فرزند حرام زادهاش یعنی امریکا و اسرائیل میاندازد... مردی به صلابت کوه که در اینجا با نام ژنرال قاسم سلیمانی شناخته میشود.
دیروز که حرف این مرد بزرگ شد و تعریفهایی که شنیدم، سخت دلباختهی دیدن و درک محضرش شدم، علی عکسی از حاج قاسم را از اینترنت گرفت و بهم نشان داد، به خدا قسم برق مهربانی چشمانش مرا یاد مهربانی اهل بیت ع انداخت...
علی به من قول داده، اگر اوضاع بر وفق مراد باشد، بعد از اتمام مأموریتمان مرا به ایران ببرد تا از نزدیک محضر حاج قاسم را درک کنم.
در همین افکار بودم که در ورودی باز شد و صدای، علی را میشنیدم که انگار حامل خبر مهمی است: هانیه.....
#ادامه_دارد...💦🌧💦
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─