🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺🍃🍃🌸🌸🍃🍃🌸🌸🍃🍃🌸🌸🍃🍃🌸 خلاصه تفسیر خطبه قاصعه 👈[ جلسه بیست و چهارم] آهنی را که موریانه بخورد نتوان برد از او به صیقل زنگ با سیه دل چه سود گفتن وعظ «نرود میخ آهنین در سنگ»🌸 معمولاً برای هر انسانی این سوال پیش می‌آید که چرا بعضی از افراد به هیچ صراطی مستقیم نیستند و به اصطلاح عامیانه مرغشان یک پا دارد.🤔🤔 🌺👈یک رشته نخ نازک وقتی در دستان کودکی خردسالی قرار گیرد، به راحتی آن را از هم می گسلد اما همان رشته ی نازک، وقتی چندین مرتبه بر هم تابیده شود یک طناب ضخیم درست می کند که حتی یک جوان قدرتمند هم نمی تواند آن را از هم جدا نماید.😳 باورهای آدمی نیز همینگونه هستند. وقتی آبشخور روح انسان باورهای غلط و اندیشه های نادرست باشند حتی پیامبر خدا هم نمی‌تواند آنها را از هم بگسلد یا بر آنها اثر گذارد. در فراز های پایانی خطبه قاصعه، 📕 امیر مومنان [علیه السلام] به معجزه درخت🌴 و قوم لجوج که تنها معجزه ای است که در نهج البلاغه آمده است، اشاره می فرمایند: 🌺👈 من همراه پیامبر [صلّى اللّه علیه و آله و سلّم] بودم که سران قریش نزد او آمدند و گفتند: «اى محمد! تو ادّعاى بزرگى می کنی که هیچیک از پدران و خانواده ات اینگونه ادعا نکرد ه اند.😖 ما از تو معجزه اى مى خواهیم، اگرانجام دهى، مى پذیریم که تو فرستاده خدایى، و اگر انجام ندهی، خواهیم دانست که ساحر و دروغگویى»😡 🌺👈پس پیامبر [صلّ اللّه علیه و آله و سلّم] فرمود «شما چه مى خواهید؟» گفتند: از این درخت 🌴بخواه تا از ریشه کنده شود و در برابر تو بایستد. پیامبر [صلّ اللّه علیه و آله و سلّم] فرمود: خداوند بر همه چیز تواناست. آیا اگر خداوند این کار را بکند ایمان مى آورید ؟ گفتند: بله! رسول خدا فرمود: من بزودى آنچه را می خواهید نشانتان می دهم. و من بهتر از هر کس مى دانم که شما به خیر و نیکى بر نمی گردید، چون در بین شما کسى است که کشته شده و در چاه بدر دفن خواهد شد،( منظور ابوجهل) و کسى است که جنگ احزاب را به راه خواهد انداخت.( منظور ابوسفیان) 🌺👈 سپس به درخت فرمود: «اى درخت🌴 اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارى، و مى دانى من پیامبر خدا هستم، با ریشه هایت از زمین درآی و به فرمان خدا در پیش روى من قرار گیر»🤔 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 امام علیه السلام می فرمایند: 👇👇👇 سوگند به پیامبرى که خدا او را به حق مبعوث کرد، درخت🌴 با ریشه هایش از زمین کنده شده، و جلو آمد و با صداى شدیدی همچون به هم خوردن بال پرندگان، یا به هم خوردن شاخه هاى درختان، در پیش روی رسول خدا ایستاد و برخى از شاخه هاى بلند خود را بر روی ایشان و بعضى دیگر را روى من انداخت.😔 حضرت ادامه می دهند: وقتى سران قریش این منظره را دیدند متکبرانه و مغرور گفتند: «به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر بیاید، و نصف دیگر سر جایش بماند» رسول خدا فرمان داد و نیمى از درخت با وضعى شگفت آور و صدایى رعب آور به پیامبر[ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم] نزدیک شد. انگار مى خواست دور آن حضرت بپیچد، امّا سران قریش از روى گستاخی و لجبازی گفتند: «فرمان ده این نصف برگردد و به نیم دیگر وصل شده، به شکل اول در آید» پیامبر، دستور داد و همانطور شد.😔 من گفتم: لا اله الا اللّه!!! اى رسول خدا من اولین کسى هستم که به تو ایمان آوردم، و نخستین فردى هستم که اقرار مى کنم این درخت 🌴با فرمان خدا و براى تصدیق نبوّت، و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستى انجام داد امّا همه ی سران قریش گفتند: «او یک ساحر دروغگوست، که سحرى عجیب و غریب دارد، و خیلی هم با مهارت است» آنها با تمسخر به رسول خدا گفتند: آیا نبوّت تو را کسى جز امثال على باور مى کند؟!!! در واقع هدف امام [علیه‌السلام] از آوردن این ماجرا, در فرازهای پایانی خطبه 📕نشان دادن نمونه هایی از افراد لجوج و یکدنده و خیره سری است که به تبعیت از سردسته متعصبان «ابلیس» بر افکار و اندیشه های غلط خود همیشه اصرار دارند و همین افکار غلط آنچنان بر قلبشان نفوذ می کند که حتی کلام وحی و معجزه نیز در آن کارگر نیست . آهنی را که موریانه بخورد نتوان برد از او به صیقل زنگ با سیه دل چه سود گفتن وعظ «نرود میخ آهنین در سنگ» انشاءالله ادامه مباحث در جلسه آینده🙏 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🍃🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃🍃🌸🌸🌸🌸