#بخش_دوم
س) از تحصیلات خود بفرمایید؟
ج) در خانواده پدری ما قرآن و دعا و حافظ و سعدی خواندن، سنت بود. خانواده مادری ما هم عطارباشیهای مشهد بودند که غالبا خواندن و نوشتن میدانستند اما هیچ ملا و روحاني در دو طرف نداشتیم. کسی هم دبیرستان نميرفت زیرا هر کس شغل و صنعت پدری داشت، نيازي به مدرک تحصیلی نداشت و مدرك، صرفاً مجوز ورود به ادارات دولتی برای تامین معاش بود!
پدرم کتابخوان حرفهای بود و ما از همان ابتداء، جذب كتابخواني ميشدیم. ميتوانم بگویم در هفده سالگی، داستان ایرانی یا کتاب رمان ترجمه شدهای نبود که کتابفروشیهای مشهد، کرایه دهند یا در کتابخانه آستان قدس باشد و من نخوانده باشم.
یک نکته مهم در اینجا یادآوری فقر شدید آثاردینی به زبان فارسی روان در آن دوران است. خود من در نوجوانی ابتدا به وسیله کتب ترجمه شده غربی یا عربی و بویژه مصری، از قبیل کتب جرجی زیدان، الکسیس کارل، شیخ محمد عبده و... با مفاهیم دینی و اسلامی ، آشنا شدم و ميتوانم بگویم که حداقل، من با کتب دینی چندانی که برای یک نوجوان «عربی ندان»، قابل مطالعه باشد، آشنایی نداشتم و اصولا تألیفات فارسی روان که معرف اسلام باشد، در کار نبود.
اینجاست که ارزش معدود متفکران مسلمان ظرف نیم قرن پیش از انقلاب روشن می شود که چه خدماتی کردند تا مردم ایران بیدار شدند و کمونیسم را از کشور بیرون رانده و نهضت نفت را آفریدند و سپس تکامل و شعور دینی و سیاسی جامعه به جایی رسید که امام حاضر خود را شناختند و چنین انقلاب بی نظیری آفریدند.
بلوک غرب، تبلیغ کرد که مارکسیسم را او از پا درآورده، در این صورت باید پاسخ دهد که پس چه کسی غرب را با آن ریشههاي تناور از ایران بیرون راند؟ در هر صورت باید سپاسگذار نیم قرن تلاش فرهنگی صاحب نظران جعفری مذهب بود که توانست ریشههاي فرهنگ شرق و غرب را در افکار عمومی آنچنان سست کند. بنده نیز چه در شبنامه نویسیهاي پيش از انقلاب و چه در روزنامه نویسي های پس از انقلاب (البته آنها که جرات درج نوشتههای مرا داشتهاند)، پیرو آن بزرگان بودهام و از بیست سالگی در هر فرصتی که پیش آمده و وظيفهام اقتضاء کرده، نوشتهام و تا زنده ام خواهم نوشت. مذهب من، مركب و قلم را گرانمایهتر از خون شهید، بلکه شهیدپرور میداند. براي هرگونه تحولی، مثبت یا منفی در اجتماع بشری، ابتدا باید از فرهنگ آن جامعه آغاز كرد. دشمن هم همین کار را میکند.
🆔
@rahimpoor_azghadi