۱۷ چند سال پیش یک خواستگار داشتم که دو جلسه تو خونه با هم صحبت کرده بودیم و قرار شد جلسه سوم با مادر ها و آقا پسر بریم بیرون . خلاصه اومدن دنبال ما و رفتیم بیرون با هم صحبت کردیم ، شب شده بود و گفتیم برگردیم . حالا تو ماشین هی مادر آقا پسر به پسرش میگفت برو یک جایی شام بخوریم ، هی منو مامانم میگفتیم نه دستتون درد نکنه و هی پسر به طور ویز ویزی میگفت آخه مامان کجا برم؟ ما واقعا نمیخواستیم برای شام بریم ، آخرش گفتم حالا که دوست دارید با هم شام بخوریم یک آبمیوه کفایت میکنه ،آقا پسر سریع گفت پس مامان بریم آبمیوه بگیرم باز مامانش گفت نه برو فست فودی برو رستوران . مجدد آقا پسر گفت نمیدونم کجا برم و مامانش گفت پس با دوستات کجا میری ؟ برو همون جا . آقا پسر انداخت تو ولیعصرو همینطور الکی داشت میرفت بالا . حرف های منو مامانمم هیچ تاثیری روشون نداشت ، چون دیدم آقا پسر زیاد راغب به شام نیست تلاشمو کردم نشد که نشد 😂 حالا من تو همین حین احساس میکردم زیر پام یک چیزی غلت میخوره و نفهمیدم چیه . آقا پسر دید مامانش راضی نمیشه و مجبور شد بالاخره بعد از پارک ملت جلوی یک فست فودی نگه داره . تصور کنید ما از بلوارکشاورز تا پارک ملت نتونستیم مادر آقا پسرو راضی کنیم 🤦‍♀️😂 اومدم از ماشین پیاده بشم حس کردم افتادم تو چاله 😂 زیر پامو نگاه کردم دیدم چاله نیست 😂 اومدم قدم بردارم دیدم باز افتادم تو چاله که 😂 چرا نمیتونم راه برم؟فکر میکنید چرا؟ دیدم پاشنه کفشم کنده شده 😂 وااااای مونده بودم بگم یا پرستیژ خودمو حفظ کنم ؟ سریع گفتم من نمیتونم بیام مثل اینکه قسمت نیست شام بخوریم شما همون آبمیوه بخر بیا من پاشنه کفشم کنده شده 😂😂 آقا پسر سریع‌ از خدا خواسته گفت پس مامان من میرم آبمیوه میگیرم شما بشینین تو ماشین 😂 کلی خوشحال شدو و چشم هاش از شادی برق زد 😂 مامانش دستمو کشید گفت بیاااااا دخترممممم چیزی نیستتتتت 😂😂 گفتم نه آخه زشته این فرمی بیام . گفت نههههه کی میخواد نگاه کنه آخه ؟؟؟ 😂 به زور مارو برد داخل فست فودی و کلی هم خجالت کشیدم بخاطر پاشنه کفشم 😂 حالا ما پیتزا سفارش دادیم و نگاه کردم که ارزون ترینش باشه . آقا پسر رفت حساب کرد و اومد یهو با صدای بلند و تعجب گفت ماااااماااااااان پیتزاها شد دونه ای ۱۷ توماااااااان 😳 ( سال ۹۳ بود) مامانش گفت خب پسرم اشکالی نداره آروم تر 😂 خودم بعدا باهات حساب میکنم 😂برای خودشم هیچی سفارش نداد و از غذای ما و مامانش خورد 😂آقا ما نه پیتزایی از گلومون رفت پایین نه اون وصلت سر گرفت 😂 ولی این خاطره رو همیشه برای همه تعریف میکنم 😂راستی وضع مالیشم خوب بود اینطوری نیست که بگیم شاید پول نداشته😂 و خواستم بگم بیرون رفتن هیچ اشکالی نداره و اتفاقا بهتر و زودتر میشه طرفو شناخت پس لطفا اینقدر خانواده ها گارد نگیرن و سختگیری های بی جا نکنن . 😅 @rahroshanezdevaj