#لطایف_الخواستگاری
#طنز
#خاطره۱۸
سلام این خاطره مربوط به خواستگاری خودمه
همسرم قبلا تو محل من رو دیده و پسندیده بود و به مادرش گفته بود.
قرار شده بود دفعه اول مادر و خاله شون بیان خواستگاری و جلسه دوم خودش بیاد.
من از قبل به مادرم گفته بودم من از چایی آوردن خوشم نمیاد و قرار شد زحمت اینکار بیوفته گردن زنداییم که تو یه ساختمان با ما زندگی میکردن.
خلاصه تو جلسه اول(اینم اضافه کنم تا اون موقع مادرشوهرم من رو ندیده بود) بعد از آوردن چایی توسط زنداییم،ایشون رو به جای من اشتباه میگیرن ولی موقع معارفه متوجه اشتباهشون میشن.
جلسه دوم هم تا زنداییم چایی آورد؛داماد باتعجب به مادرش گفته بود مامان اشتباه اومدید؛اونی که من میگم قدش کوتاه تره،ایشون قدش خیلی بلنده!
مامانش بهش گفته بشین پسرم این زنداییشه؛ ما هم اشتباه گرفته بودیم😊😊😊
@rahroshanezdevaj