#لطایف_الخواستگاری
#طنز
#خاطره۲۲
آقایی برای امر خیر بمن معرفی شدن رفتیم قسمت فضای سبز دانشگاه که کنار کتابخونه بود نشستیم که صحبت کنیم ، آقا پسر هم تیپ سفید و کرم زده بود خیلی تر و تمیز و نو بود لباساشون ....
خلاصه باغبون اومد تمام مدتی که صحبت میکردیم گلا و درختای سمت ما رو آب داد آخرش هم ی فواره ای رفت که پاشید به لباس آقا پسر که گِلی شد 🙁
من ناراحت شدم گفتم آقا برو اونورتر رو آب بده لباسشون کثیف شد ، با لهجه گفت : اینجا خشک است شما خواستگاری تون رو ببرید اونورتر 😁😁😁
یعنی کامل گوش کرده بود به مکالمات
@rahroshanezdevaj