۳۴ سلام همسایه ما یه دختری رو به ما معرفی کرده بود که 3-2 جلسه ای رفته بودیم خونشون و باهم صحبت کرده بودیم و قرار بود که اونا به خونه ما بیان روزی که قرار شد بیان من دیدم اتاقم مثل همیشه وضع ظاهریش نامرتب! 😂 البته بقیه اونو نامرتب میبینن و از نظر خودم خیلی هم مرتبه😁 منم شروع کردم اتاق رو به وضع دید بقیه مرتب کردن که وقتی اومدن بتونیم تو اتاقم صحبت کنیم☺️ ولی خب تو اون موقع اصلا امکانش نبود که خیلی جمش کنم شروع کردم وسایل رو فقط از دید خارج کردن مثلا لپ تاپ تو کشوی لباسا 😜 کتابا زیر تخت ☺️ و... خلاصه در حدی شد که وقتی مامان اومد و اتاقمو دید اینجوری شد😳 که چطوری جمش کردم! وقتی زنگ در رو زدن از بالا نگاه کردم و سریع گفتم مادر و دختر باهم اومدن وقتی که رسیدن بالا دیدم عه! خواهر همون دختر هم هست ولی وقتی اومدن تو دیدم خودش نیست😳 به مامان گفتم پس خودش کو؟!؟!؟ وقتی از مادرش پرسید گفت اون سر کار بود دیگه ما خودمون اومدیم🤦‍♂ منم که اینجوری😡 و همش هم جم کردن اتاق جلوی چشمم بود حالا بگذریم از اینکه کلی هم نشستن و بلند نمیشدن برن😒 آخرش یاد این جوک افتادم که طرف میره کارواش بهش میگن پس ماشینت کو؟! میگه مسیر نزدیک بود پیاده اومدم😂 و آخرش هم این گزینه نشد 😐 @Rahroshanezdevaj