🟣ادامه پست قبل
#پست_پنجم_تئوری_انتخاب
کوین مردی سی ساله و معاون مدرسه راهنمایی است فردی موفق و علاقه مند به ورزش و زیبایی اندام است. تینا و کوین دو سال است با هم نامزدند با هم سازگاری دارند. هر دو به تعلیم و تربیت علاقه مندند و فکر میکنند یکدیگر را بسیار دوست دارند. تینا دلش میخواهد منتظر کوین بماند تا زمانی که برای ازدواج آمادگی پیدا کند، در عین حال میخواهد خانواده تشکیل دهد و مطمئن باشد بالاخره با کوین ازدواج خواهد کرد. او از من میخواست بگویم چه کار کند که کوین به ازدواج با او راغب شود. البته انتظار ندارد دقیقاً و گام به گام به او دستور العمل بدهم که چه کار کند ولی در شرایطی قرار دارد که روزبه روز احساس ناکامی بیشتری می کند.
تینا میگفت:یک سال و نیم است با هم هستیم و از هر جهت از بودن با هم لذت میبریم بعد از آخرین جلسه که با هم حرف زدیم قدرت نیازهای خودم و کوین را بررسی کردم و دیدم نیازهای ما با یکدیگر سازگاری دارند با هم سفر کرده ایم اما هنوز با هم در یک مکان زندگی نمی کنیم چون دوست ندارم ادای ازدواج کرده ها را در آورم. نمی خواهم قبل از ازدواجد با کوین در یک مکان زندگی کنم و بعد از چندی به من گفته شود رابطه ما راه به جایی نمی برد. بنابراین به من بگویید که چطور از این مرحله بگذرم کم کم دارم شک میکنم که آیا ارزش آن را دارد که برایش تلاش کنم؟ این نگرانی دائمی من در خصوص این که آخر و عاقبت رابطه ما چه میشود اثر بسیار بدی بر احساسی که نسبت به خودم دارم گذاشته است. کار به جایی رسیده که نسبت به عشق خودم به اوهم دیگر مطمئن نیستم ،نمیدانم واقعا دوستش دارم یانه؟
مشاور:اما اگر دوستش نداشتی الان این جا نبودی
قبلا هم گفتم :تو فقط میتوانی خودت را کنترل کنی
تو نمیتوانی او را وادار کنی که دوستت بدارد،عاشقت باشد یاباتو ازدواج کند
نمیتوانی او را وادار به کاری کنی
اگر اصرار کنی اوضاع بدتر میشود
تینا:پس میگویی باید صبر کنم و بگذارم همین طور مرا به دنبال خودش بکشد ؟
آیا خواست من اهمیتی ندارد؟
ادامه دارد....
📕تئوری انتخاب
@rahroshanezdevaj
@amozesh_rahroshan99
#آموزش_پیش_از_ازدواج