⚠️ قسمت پانزدهم
▫️جایی ما هیأتی داشتیم! خُب، آن زمان هیأتداری هم خیلی باب نبود. جمعیت آن هیأت از همین تعدادی که ما الآن هستیم مقداری بیشتر بود. بعد شخصی آمد دم در جلسه و گفت که به اینها شام میدهید؟ گفتم که نه! گفت که با معلمان و پدر و مادرهایشان صحبت کردهاید که آمدهاند؟ گفتم که نه! گفت که چیز خاصی به اینها میگویید، مثلاً برنامه سرگرم کننده خاصی دارید؟ من هم پاسخ دادم که نه! گفت پس چرا اینها میآیند؟ آن فرد روحانی بود، اسمش را ببرم، او را میشناسید. گفت که چرا میآیند؟ گفتم که هیأت است. گفت که عجب چیزی است! میگفت که من برای اولینبار است که توجهم جلب شد به پدیدهای به نام هیأت؛ برای دوستان که اینچنین باشد، برای دشمنان چه خواهد بود.
▫️در تهران مراسمهای بزرگ فراوانند. اما هیأتهای بزرگ کم داریم! بهخاطر نادانی ماست. ما بیتوجهی میکنیم، قیمتش را نمیدانیم. یعنی من میتوانم مظهر قدرت اسلام باشم؟ بله، چون تنها چیزی که در آینده رشد خواهد کرد و آینده را رقم خواهد زد، چنین حرکتهایی است، حرکتهایی که تنظیم شعائر ناب اسلام ناب باشد.
♨️ ادامه دارد...
#باب_الحسین
🇵🇸
@Rahrovan_uni