📖 خدا مجید لوتی را خرید 🎤 گفت‌وگو با آقای افضل قربانخانی، پدر شهید مجید قربانخانی «» 👈کتاب «مجید بربری» روایتگر زندگی شهید مجید قربان­خانی است که به حُرّ مدافعان حرم شهرت یافته و در ۱۵۲ صفحه به قلم خانم کبری خدابخش دهقی نوشته و توسط نشر دارخوین چاپ و منتشر شده است. 🔹پدر شهید: آقامجید تک‌پسر خانواده بود و دو تا خواهر داشت؛ یکی از خودش بزرگ‌تر و یکی کوچک‌تر. رابطه‌اش با من و مادرش و خواهرانش خیلی خوب بود. اخلاق بسیار خوب و پسندیده‌ای داشت و دل‌رحم بود. اگر یک نفر در محله ناراحت بود یا مشکلی داشت، آقامجید واقعاً می‌گفت سردرد می‌گیرد که مشکلات آن بنده‌ی خدا را می‌بیند. آدمی بود که تا آنجایی که در توان داشت، از بقیه دست‌گیری می‌کرد و چیزی از داشته‌هایش را برای کمک به مردم دریغ نمی‌کرد. مثلاً هر کسی در محل می‌خواست بار ببرد یا جابه‌جا شود، ماشین آقامجید بدون یک قران پول در اختیار آنها بود. مجید از این بزرگی‌ها زیاد داشت. خدا هم او را خرید. 🔹مجید که بزرگ شد و یک مقدار خودش را شناخت، به او گفتم مجید جان درست است که ما پدر و پسریم؛ اما فرض کن ما با هم رفیقیم و بیا با هم رفاقتی زندگی بکنیم. آقامجید این را متوجه شد که من چه گفته‌ام و دیگر ما با هم مثل دو تا رفیق بودیم. مثلاً ایشان من و مادرش را به اسم صدا می‌کرد و «بابا» یا «مامان» کمتر می‌گفت. ما تا این حد با مجید رفاقت می‌کردیم. من این کار را کردم که اگر کار خطایی کرد یا کار خوبی کرد، از ما قایم نکند و با ما راست و حسینی حرف بزند. به ایشان می‌گفتم، هر کاری هم که انجام داد هیچ مشکلی ندارد، حالا کار خوب است یا بد، جوان است دیگر. بیاید باهم راحت باشیم و صحبت‌هایمان را با همدیگر مطرح کنیم و من هم به او می‌گفتم آقا این کار برایش خوب است یا نیست یا مثلاً این کار را دیگر نکند. مثل دو تا رفیق مشورت و صحبت می‌کردیم. از این نظر مجید واقعاً با ما خیلی راحت بود و احترام فوق‌العاده‌ای هم برایمان می‌گذاشت. 🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز» 🔍متن کامل گفت‌وگو را بخوانید👇 khl.ink/f/58318